آقاي صانعي مجتهد است اما در حوزه به عنوان يك مجتهد دست سوم و چهارم شناخته مي شود . عزيزاني كه از وي جانب‌داري مي كنند ، خوب است از وي بپرسند كه براي فتواي مستحب بودن قمه زني ، بجز لجبازي سياسي جه دليل ديگري دارد ؟ خوب است بپرسند كه چرا به رغم تصريح روايات بر حرمت رباي توليدي ، فتوا به حلال بودن آن داده است ؟ آيا تا به حال حتي يك فقيه شيعه يا سني چنين فتوايي داده است ؟ اگر واقعا توضيح عالمانه وقابل قبولي در باره روايات حرمت رباي توليدي دارد و فتواي او مصداق اجتهاد در مقابل نص نيست ، چرا در كتاب رسالة في الربا، روايات حرمت رباي توليدي را سانسور مي كند؟ آيا اين است فقيه اهل بيت (ع) ؟ اين است اجتهاد ؟ اين است تلاش براي به دست آوردن احكام الهي ؟ اين است روحيه علمي ؟
نمي دانم عزيزاني كه از او هواداري ( تقليد !؟ ) مي كنند تا به حال يك سؤال كه باب طبع معظم له ! نباشد پرسيده اند تا به روحيه مداراي ايشان پي ببرند ؟ و آيا با اين جو زده گي وخود شيفته گي و بد اخلاقي وي را مي توان به عنوان الگو معرفي كرد ؟ آيا اين ننگ اسلام ومسلمانان نيست كه آيت الله !!! به مصاحبه كردن با كريستين امان پور افتخار كند و آن را نشانه تحول مثبت بداند ؟ آيا ننگ شيعيان اهل بيت (ع) نيست كه كسي در جايگاه ادعاي مرجعيت شيعه تلويحا خواستار تجديدنظر در قرآن كريم ( آيه ارث) شود ؟
اگر خداوند يهود را به خاطر تبعيت از عالمان هواپرست وبي تقوا مذمت و بازخواست مي كند ؛ آيا مسلمانان مي توانند بدون ترس از بازخواست الهي گرداگرد هر مدعي مسند فتوا جمع شوند، و تقوا و حقيقت جويي و دين خواهي و خدا باوري را به حساب نياورند ؟
من عقيده دارم بايد جمعي از وبلاگ نويسان مذهبي تحصيل كردهي حوزه ناهنجاريهاي علمي و رفتاري اين غاصب جايگاه مرجعيت و لباس روحانيت را برملا كنند تا جوانان مؤمن ما ملعبه‌ي هواهاي نفساني اين مدعي مسند فتوا نشوند ؛ كه
چو دزدي با چراغ آيد گزيده تر برد كالا
