آخرين يادداشتهاي آيت الله شريعتمداري در روزهاي آخر عمر :
ايشان در مقدمه کتاب القضا چنين مينويسد:بسم الله الرحمن الرحيمالحمدلله ربّ العالمين و الصلواه والسلام عَلي محمّد و آله الطيبين الطاهرين و لعنته الله عَلي اعدائهم اجمَعين.و بعد، يقول العبد المفتقر الي رحمه ربه، الرّاجي توفيقه و تسديده، السيّد کاظم الشريعتمداري: قد منّ الله علي حيث جعلني من اهل بيت العلم و الفقه فربيّت في حجر الفقاهه من صاحب العلم و الدرسه... فقجئت ببليّه ما اعظمها من مصيبه ما کانت تختلج ببال احد، الا و هي بليّه نَشر امواج التّهم المولمه علي اساس دعاوي مختلفه من اهلها فنشر وهافي حقّي مع الحکم علي بالمنع مِنَ الدفاع فهجموا علي داري بشکل فجيع ثمّ حَبَسوني في بيتي سلب جميع الاختيارات منّي و تصرّ فوا ماکان لي من المتصرّفات العامه و الخاصه و حکموا علي بمنع الملاقات مطلقاً الا اشخاص قليله معدوده من اقربائي.و ممّا يجب ان يبکي عليه بکاء الثکلي انّهم سالوا عنّي سؤالات واجبروني علي الجواب عنها و نشر في التلفيزيون و لکنّهم مع ذالک اسقطوا نصف ما اجيروني علي الجواب عنها و حصل من ذالک کلّ التحريف و التغيير و کاني قلتُ «لاالله الا الله» و نشروها بکلمه «لا الله» و اسقطوا کلمه «الا الله» و العجب انّه اعترف القاضي انه امر بذالک الاسقاط، فبعين الله و نعم الحک الله.
ترجم? جملات آخر:از چيزهايي که ميبايست بر آن، چون مادران جوانمُرده گريست، اين است که [مسؤلان] سؤالاتي از من کرده و مرا بر پاسخ آنها اجبار کردند و بعد از اينکه من به آنها پاسخ دادم، آن را از تلويزيون پخش کردند، وليکن نيمي از آنچه را که مرا بر پاسخ آن اجبار کرده بودند، سانسور کردند که در اثر اين کار، موضوع کاملاً تحريفشده [و عوضي جلوه نمود]. اين بدان ميمانَد که من گفته باشم: «لا الله الا الله» [يعني: «من موّحدم.»] و آنان «لا الله» را پخش کنند و«الا الله» را پخش نکنند [يعني: «من مشرکم و ملحدم.»] و جاي شگفتي اينجاست که خود قاضي [آقاي ريشهري] پيش من اعتراف کرد که: «من چنين سانسورکردني را دستور دادهام.»من هم ميگويم: «همه اينها را خداوند ميبيند و خداوند چه داور خوبي است [در روز دادگاه].»