درهمان كتال القضا كه در بعضي از كتابخانه هاي شخصي و شايد عمومي قم پيدا بشه مي نويسد:
مرا از حق معالج? اساسي و مراجعه به پزشکان متخصص بازداشتند که من هم صبر کردم و دردها را تحمل کردم. «رِضي بِقَضاءِ اللهِ وَ تَسليماً لامرِه» چونکه آنچه که از رنجها و محتها بر من فرود آمد، همه در برابر ديدگان خداي متعال «جَلّت عَظَمَته» ميباشد و همو مرا بس است.