به اين اعتقاد دارم كه، هر كس همانقدر حرف مي زند كه مي داند.
شما هم انگار از خيلي چيزها خبر نداريد گرامي.
اعترافاتي كه شما بهش مي گي اعتراف در واقع اعتراف نبودند. من مسلمان نيستم.. ولي به دين اسلام به خوبي آگاهم. حتي اگر به روش اسلامي هم مي خواستند اعتراف بگيرند اون جوري اشتباه بود. الان چند دليل براي دروغي بودن اون اعترافات ميارم.
1- - اعتراف گيري هاي پيشين نشان داده است که آن چه در اين اعتراف گيري ها اخذ مي شود ، بعدا تکذيب مي شود . اين شو رسوايي است که بارها و بارها دروغ بودنش آشکار شده است و دروغ بودن اين شو هم بعدها آشکار خواهد شد.
2- مطابق آيينامه دادرسي کيفري اعتراف گيري با شکنجه وجاهت قانوني ندارد و محروم شدن بازداشت شدگان از تمام حقوق قانوني شان که در همين آيين نامه و ديگر قوانين آمده است ، مصداق بارز شکنجه است . اگر حتي باور کنيم که صورت آقاي ابطحي خود به خود و در اثر عبادات و راز نياز با خدا براي رسيدن به اين جمع بندي اين شکلي شده است و وزن وي به خاطر همين راز و نياز ها کم شده است ، در صورتي که طبيعي است که در زندان اگر شکنجه اي در کار نباشد ، به خاطر بي تحرکي يا کم تحرکي آدم ها چاق تر شوند.
3- اعتراف همه شبيه به هم است و شبيه به نوشته هاي برادر حسين و برادر حسن و مشاوران شرين عقل امروز آن ها . به قول يکي اعترافات ابطحي چکيده نوشته هاي کيهان است ، به خصوص نوشته هاي مغشوشي که در سال هاي اخير يکي از مهره هاي برادرجسن و حسين به نام پيام فضلي نژاد مي نوشت که مصداق بارز بافتن آسمان به ريسمان بود .
4- اگر اين اعتراف ها بدون فشار و شکنجه اخذ شده است ، چرا خبرنگاران رسانه هاي خارجي و ايراني مستقل به دادگاه راه نداديد تا بهانه از دستشان گرفته شود.
5- ناگهاني بودن دادگاه دليل ديگري است بر اخذ اعتراف زير شکنجه . ترديد نکنيد که از 45 روز بي اطلاعي اين دوستان مظلوم سوء استفاده کرده و براي آنان فضايي ترسيم کرده اند که خيال کنند همه چيز به آخر رسيده است . اگر دادگاه با اطلاع قبلي بود ، ممکن بود حضور خانواده ها و مردم مقابل دادگاه و فرياد الله اکبر آنان اين مظلومان را با اوضاع بيرون آشنا مي کرد .
6 – عدم حضور هيچج فردي خارج از کادر هاي همکار کودتا و کودتاگران در دادگاه . دقت کنيد دادگاه را شکنجه گران پر کرده اند و خبرنگاران رسانه هاي کودتا و هيچ فردي حتي از اصولگرايان معتدل در دادگاه حضور ندارند . البته ممکن است برخي از آدم هاي باوجدان در دادگاه باشند که در روزهاي آينده از دادگاه بگويند و بگويند چه اتفاقي واقعا در ان رخ داده است . ناگهاني برگزار شدن آن به همين خاطر بوده است که کسي غير از کودتاگران در ان حضور نداشته باشد . مثلا چرا همين يکي دو هياتي که در قوه قضاييه و مجلس تشکيل شده بود و همه اش از خودشان بود ، نيز در اين دادگاه نبودند . پاسخ روشن است چون آنان نسبت به اين کودتاگران از اندکي وجدان برخوردارند.
7- با همه اين ها سناريوي نوشته شده ضعيف و پر از اشکالات منطقي است ، اما چون کساني که اين چيزها را نوشته اند از حداقل هاي لازم براي درک منطق برخوردار نيستند ، خواسته اند جاهاي خالي سناريوي رسواي خود را با اعترافات دستگيرشدگان ديگر پر کنند ، اما نتوانسته اند اين ها را به هم ربط دهند.
8- يکي ديگر از دلايل مهم اين است که کودتاگران مي خواستند که در آستانه مراسم غيرقانوني تحليف و تنفيذ دزد آراي مردم ، بر عدم انجام تقلب در انتخابات تاکيد کنند و ابطحي و عطريان فر را واداشتند که بارها و بارها تاکيد کنند که تقلب نشده است و جالب اين است که استدلال هايشان هم شبيه کودتاگران بود. در اين مثلا محاکمه و مثلا مصاحبه حتي آن ها را وادار کرده بودند که از قول مبارزان شجاعي چون بهزاد نبوي که عليرغم شکنجه هاي طاقت فرسا تن به اعتراف نداده بودند ، بگويند که تقلب نشده است . او اگر به اين نقطه رسيده باشد که تقلب نشده است چرا خودش نمي گويد . بعد هم گيريم که همه اين ها تحت شکنجه هاي شما قبول کردند که تقلب نشده است ، مردم را چه جوري قانع مي کنيد با باتوم ، شکنجه ، تجاوز؟ مگر چند نفر را مي توانيد ببريد ؟
9- همين که از اين همه بازداشتي نتوانسته اند بيش تر از دو نفر را ( البته با شکنجه هاي طاقت فرسا )به تسليم وادارند ، خود بزرگ ترين نشانه اعتراف گيري به زور شکنجه است و با قرص هاي روان گردان که ابطحي به همسرش گفته بود او را از قيل و قال دنيا نجات مي دهد.
10 – متن سخنان ابطحي و عطريان فر و به خصوص عطريان فر خود بزرگ ترين دليل بر دروغ بودن اين سخنان است . من به اين نکات ظريفي که اين دو با ظرافت در سخنان خود بيان کرده اند اشاره نمي کنم تا در پخش هاي بعدي تلويزيون از اين رسانه رسوا حذف نشود تا مردم هم دم خروس را ببينند . دم خروس را اين دو بزرگوار آشکار کرده اند ، هم از شکنجه گفته اند و هم از فرايند رسيدن به اعتراف کردن . اندکي دقت مي خواهد . ابراهيم نبوي هم چنين تجربه اي داشت و درباره اش خوب است که بنويسد
(اميدوارم چشم حقيقت بينت باز بشه.)