با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+هميشه سعي کردم وقتي ميخواهم درباره معصومي مطلبي بنويسم، ناشنيدني ها را بيان کنم، که امروز چشمم به اين دو روايت افتاد، آن کس که اهل انديشه باشد تمام درد و رنج هاي اين خاندان را در همين دو روايت پنج خطي که از زبان امام هفت ساله مان بيان شده مي بينيد. (اگر حالتان گرفته شدو دلتان شکست، من زمين گير را نيز فراموش نکنيد)
+فکر ميکنيد مشکل اصلي بد حجابي در جامعه چي باشه، خب معلومه مردها !!!
الان يک اشکال بزرگ در جامعه است که اشکالش هم از ما منکراتي هاست و آن اين است که حجاب جامعه اي که خراب است ما نبايد به خانم کاري داشته باشيم، با آقايون بايد کار داشته باشيم ...
+شما فکر ميکنيد استعمار کردن فقط به غارت کردن اموال و خوار و بار و مکيدن خون ملتها و انحصار بازارها و کشتن احساسات وطن پرستي و نابود کردن و قدرت دفاع از آثار ملي ست. کجايي عزيز من، آنان به مقدسات اسلام حمله کردند و دين و عقائد ما رامورد اشکال قرار دادن و تاريخ و فرهنگ ما را معيوب جلوه مي دهند . پيمودن اين راه خيانت، مخصوص کساني است که در مکتب خدعه و مکر تربيت شده اند و در راه نقشه کشي عليه ملتها تمرينها زيادي ديده اند !
+شما فکر ميکنيد استعمار کردن فقط به غارت کردن اموال و خوار و بار و مکيدن خون ملتها و انحصار بازارها و کشتن احساسات وطن پرستي و نابود کردن و قدرت دفاع از آثار ملي ست. کجايي عزيز من، آنان به مقدسات اسلام حمله کردند و دين و عقائد ما رامورد اشکال قرار دادن و تاريخ و فرهنگ ما را معيوب جلوه مي دهند . پيمودن اين راه خيانت، مخصوص کساني است که در مکتب خدعه و مکر تربيت شده اند و در راه نقشه کشي عليه ملتها تمرينها زيادي ديده اند !
+فرياد آزادي قدس دروغي بيش نيست
در اين روزها درباره چه مطلبي با شما حرف بزنم؟ درباره نوجواناني که به غير از سنگ سلاح ديگري براي مقاومت ندارند؟!
ابهت سنگ هم شکسته شد ! چرا که اکنون برخي دنبال سنگ مي گردند که به شکم خودشان ببندند تا ذره اي از گرسنگي شان کم شود!! اگر هر لحظه يک اسرائيلي با يک ضربه سنگ کودکان فسطيني زخمي مي شود، از آن طرف ده ها کودک و نوجوان را با مسلمانان و بمب مورد هجوم خودشان قرار مي دهند.
پس کجايند کشورهاي عربي که ده ها سال است...
+در ماجراي غصب خلافت ابوبکر و عمر از عکس العملهاي حضرت علي عليه السلام بر آشفتند، بخاطر همين با هم جلسه اي گذاشتند که اين سخنان بينشان رد و بدل شد.
عمر گفت: اين على بن ابىطالب همچون صخرهاى است كه آب از آن بيرون نمىآيد مگر پس از شكستن آن، و همچون مار خوش خط و خالى است كه جز از طريق غير عادى پاسخ نمىدهد! و درخت تلخى است كه اگر همهى آن را با عسل بيالايند جز ثمرهى تلخ نخواهد داد!!! او بزرگان قريش را كشته و نابودشان كرده و بر همهى آنان ننگ و عار باقى گذاشته و آنان را مفتضح كرده است.
آرام باش و صاعقههاى او تو را گول نزند و رعدهاى او تو را نترساند. من درِ خانهى او را مىبندم قبل از آنكه درِ خانهى تو را ببندد !
ابوبكر گفت: اى عمر، تو را بخدا سوگند مىدهم كه مرا از مغلطهها و مانعسازيهاى خود رها كن. بخدا قسم اگر او بخواهد من و تو را بكشد با دست چپش مىكشد و احتياج به دست راست ندارد! و ما را از دست او جز سه چيز خلاص نكرده است:
+نامه اميرالمؤمنين به ابوبكر درباره غصب فدك
اسناد تاريخى به گونههاى مختلف باقى مىمانند و پرده از جوانب مبهم ماجراها برمىدارند. يكى از اين جلوهها نامههاى بزرگان ملل است كه در هر قومى از احترام خاصى برخوردار است. در اوج ماجراى فدك، و در حالى كه غاصبين مشغول قدرتنمايى بودند، اميرالمؤمنين عليهالسلام نامهاى با مضامين عالى براى ابوبكر نوشت كه شايد او از درك بعضى جملات آن عاجز بود.
اين نامه را حضرت هنگامى نوشت كه ابوبكر پس از تثبيت غصب فدك بر فراز منبر رفت و با اظهار قدرت سخنان ناروايى نسبت به مقام شامخ ولايت بر زبان راند.
حضرت مطالبى در نامه نوشته بودند كه ابوبكر از كيفيت خطاب حضرت در تعجب فروماند، و در برخورد خود تجديد نظر كرد.
عين نامهى حضرت چنين است...
+پيشتر مردم به هنگام برخورد با تمدن غرب ، تحت تاثير فريبايى آن ، چنين مى پنداشتند كه : هر كس مى خواهد پيشرفته باشد، بايد باور داشته هاى اخلاقى و مذهبى خود را بدرود گويد و چون نسل جديد غرب ، عياشى ، لذت جويى، و بى بند بارى راپيشه خود كند. تا بتواند پابه پا قافله تمدن ، سير كند واز بازماندگى بيرون آيدو تا بنگرد روزش از روز! اما جوامع غربى از ديدگاه يك دانشمند جامعه شناس ، چون كشتى بى ناخدايى است كه همه ريسمان هاى لنگرش را بريده باشند كه با هر موجى به اين سو و آن سو مى لغزد. آنچه در غرب مى ديديم و يا براى ما شرقى ها به ارمغان دارد، تمدنى بود بى عاطفه و به دور از احساسات پاك واصيل بشرى . ارد لوتين ، دانشمند انگليسى و سردبير مجله روندتيبل در جشن فارغ التحصيلان دانشگاه عليگره هند، گفت : تمدن جديدما را تا لب پرتگاه كشانده است : شما را نيز خواه ناخواه بدان سو خواهد كشيد. ما به داروى خالصى نيازمنديم ، گمان دارم داروى درد ما نزد شماست ، و اما شما، به هوش باشيد تا داروى خالص خود را بر باد ندهيد و دقت كنيد در لذتهاى معجون مسموم كننده مادر نيفتيد اين سيماى غرب است كه مى توان گفت:...
+خدارا شکر کن در ايران زندگي ميکني
دوست نداشتم در اين زمينه چيزي بنويسم. چون ميدانم آن کسي که دنبال حقيقت مي رود ، هيچوقت فريب استدلال هاي پوچ برخي از مقاله ها، خبرگزاري هاو شبکه هاي ماهواره اي را نمي خورد ولي...
چند روز پيش شخصي به نام (يک ايراني) به گفته خودش بطور اتفاقي به وب بنده برخورد کرد. و کامنت هاي توهين آميزي را براي مطلب گذشته ام گذاشت. در آن نه تنها به ولايت فقيه بلکه به مقدسات دين اسلام هم توهين کرده بود و دليلش هم برخي از مسائل فقهي و بعضي از برخوردها و رفتارهاي مردم ايران و برخي از قضاوت هاي قضات بود. تصميم گرفتم اين جواب را در پست جداگانه اي بنويسم تا خواننده ها هم بخوانند. اين شخص(همان که به نام يک ايراني برايم کامنت گذاشته بود) در يکي از پيامهايش لينکي را معرفي کرد و گفت اين را بخوان بعد متوجه مي شوي. من هم خواندم و فهميدم که دليل اين توهينات او چه بوده...
+عمر كسي كه بيشتر از پيامبر ميدانست!
_ آيا عمر بن خطاب در اين جا واقعا ، امر پيامبر را گردن نهاد و در درون خود هيچ اشکال و ايرادي از قضاوت پيامبر اکرم نيافت ؟
يا اين که موضع گيريش شک و ترديد در برابر امر پيامبر بود . خصوصا آنجا که گفت : آيا تو به راستي پيامبر خدا نيستي؟ آيا تو نبودي که به ما چنين مي گفتي ...؟
و آيا پس از اين که پيامبر با آن پاسخ هاي قانع کننده جوابش را داد باز هم قانع شد ؟
يا نزد ابوبکر رفت و همان سوال ها را از ابوبکر دوباره پرسيد .