سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

 

 

 

در ماجرای غصب خلافت ابوبکر و عمر از عکس العملهای حضرت علی علیه السلام بر آشفتند، بخاطر همین با هم جلسه ای گذاشتند که این سخنان بینشان رد و بدل شد.
عمر گفت: این على بن ابى‏طالب همچون صخره‏اى است که آب از آن بیرون نمى‏آید مگر پس از شکستن آن، و همچون مار خوش خط و خالى است که جز از طریق غیر عادى پاسخ نمى‏دهد! و درخت تلخى است که اگر همه‏ى آن را با عسل بیالایند جز ثمره‏ى تلخ نخواهد داد!!! او بزرگان قریش را کشته و نابودشان کرده و بر همه‏ى آنان ننگ و عار باقى گذاشته و آنان را مفتضح کرده است.
آرام باش و صاعقه‏هاى او تو را گول نزند و رعدهاى او تو را نترساند. من درِ خانه‏ى او را مى‏بندم قبل از آنکه درِ خانه‏ى تو را ببندد !

ابوبکر گفت: اى عمر، تو را بخدا سوگند مى‏دهم که مرا از مغلطه‏ها و مانع‏سازیهاى خود رها کن. بخدا قسم اگر او بخواهد من و تو را بکشد با دست چپش مى‏کشد و احتیاج به دست راست ندارد! و ما را از دست او جز سه چیز خلاص نکرده است:
 او تنها است و یاورى ندارد.
 او وصیت و سفارش پیامبر را مراعات مى‏کند.
هریک از این قبایل را در نظر بگیرى على متعرض آنها شده همچون شترى که با دندانهایش به هریک از گیاهان بهارى متعرض مى‏شود.
تو هم خوب مى‏دانى که اگر اینها نبود خلافت به او برمى‏گشت اگر چه ما خوش نداشتیم. بدانکه این دنیا براى او بى‏ارزش‏تر از ملاقات هریک از ما با مرگ است. 

سپس ابوبکر گفت: روز اُحُد را فراموش کرده‏اى که همگى فرار کرده بالاى کوه رفته بودیم، و این در حالى بود که بزرگان کفار اطراف او را گرفته بودند و یقین به مرگ او داشتند و او هیچ راهى براى خروج از وسط آنان نداشت. وقتى کفار نیزه‏ها را به سوى او نشانه رفتند، تن خود را تا پائین‏تر از مرکبش خم کرد بطورى که از زیر نیزه‏هاى آنان عبور کرد. سپس در رکابش ایستاد در حالى که سرش را از زین اسبش پائین آورد و مى‏گفت: «یا اللَّه یا اللَّه! یا جبرئیل یا جبرئیل! یا محمد یا محمد! النجاة النجاة!».
سپس سراغ رئیس آنان رفت و ضربتى بر سر او زد که فک و زبانش باقى ماند! سپس به سوى صاحب پرچم بزرگ رفت و ضربتى بر جمجمه‏ى او زد و آن را دو نیم کرد و شمشیر همچنان پائین آمد تا او و مرکبش را دو نیم کرد! وقتى کفار این مناظر را دیدند یکباره از مقابل او پراکنده شدند.
على هریک را نصیبى از شمشیر مى‏داد بطورى که آنان را بصورت جرثومه‏هاى مرده بر بلندى رها کرد که در حسرت مردن به خود مى‏پیچیدند و جرعه‏هاى مرگ را سر مى‏کشیدند. روح آنان با شمشیر على گرفته شده بود و ما آماده‏ى بیش از آن هم بودیم.
ما نیز در آن روز از ترس على کنترل خود را از دست داده بودیم، تا آنکه تو (اى عمر) زودتر از دیگران نزد او رفتى، و با تو برخوردى نمود که خود خوب بیاد دارى. در آنجا اگر خداوند آن آیه از کتاب خدا را بر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله نازل نکرده بود ما هم هلاک مى‏شدیم که فرمود: «لَقَدْ عَفا عَنْکُمْ» یعنى: «شما را مورد عفو قرار داد».

منبع http://www.yazahra.net/far/selecttext.php?ic=269&subid=9



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده در  یکشنبه 87/6/31ساعت  6:19 عصر  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کفر نعمت از کفت بیرون کند
    ولع سیاسیون
    رهبر چگونه باشد خوب است؟
    سکوت جمهوری اسلامی جهت دار است
    زخمی تر از مسیح!
    منتظری تیر در کمان بود
    و باز هم
    از امروز تا دیروز
    غدیر راست بود یا دروغ؟
    سهم ما در نسل کشی صعده
    موسوینگ، سبزینگ، فیلترینگ
    از همون بچگی مخم کار میکرد
    دزدان عمامه به سر
    نذورات برای نیمه شعبان
    [عناوین آرشیوشده]
     
     
    \ >
     
    \