سلام
خدا هواي نفسو كه از ما نميگيره . ديگه اينجوري زيادي راحته . انشالله خدا كمكمون كنه كنترلش كنيم !!!
من هم تصميم داشتم ديگه نيام . اما تصادفا اومدم ...
آقا مهدي ؛
(اصلا مهم نيست كه شما به من طعنه ميزنيد و من انگار اصلا متوجه نشدم .)
بله من جوابم رو گرفتم و اون اين بود كه آدمي كه خواب باشه ميشه بيدارش كرد اما كسي كه خودش رو به خواب زده ، هرگز ... ديگه هيچ لزومي نمي بينم كه بحث كنم وقتي گوشي نميخواد بشنوه و چشمي نمي خواد ببينه . من گفتم آنچه بايد ميگفتم ...
در مورد مقايسه علم من با علما بايد عرض كنم شما داريد حرف خودم رو به خودم تحويل ميدين . اگه متوجه نشديد ميتونيد به كامنتهاي قبليم رجوع كنيد.
و اما آقاي دلسوخته ؛
از اين همه صداقتتون به شگفت اومدم !!! واقعا شرمنده ام كه اينو مي گم ، وقتي داشتيد جوابيه ميداديد سقف اتاقتون نريخت !!!
خجالت بكش آقا !
پس با اين حساب شما سن پدر من رو داريد و با اين سنتون زشته كه اينقدر بد صحبت ميكنيد !
در ضمن اين شما نيستيد كه تعيين ميكنيد كه من از چه سني با ديگران در بيافتم . به بركت وجود افرادي مثل شما ما خيلي وقته كه درگيريم .
من هر چقدر مودبانه با شما برخورد كردم شما برعكس عمل كرديد . جالب اينجاست كه احترام من رو كوچيك شمرديد . اين كاملا واضحه كه شما اصلا احترام گذاشتن رو ياد نگرفتيد و بنا به كوچكي خودتون من رو كوچك شمرديد . متاسفم !!!
قصد داشتم كه ديگه بحث نكنم و از اونجائي كه بهتون اجازه داده بودم كه هر چه لايق خودتون هست رو در جواب من بديد و (شما هم دقيقا همين كار رو كرديد ) اما لازم ديدم بخاطر پاسخ آقا مهدي بازم بيام .
در هر صورت باز هم مجازيد ...
در پناه حق ...