• وبلاگ : صور اسرافيل
  • يادداشت : اولين كسي كه سنت نبوي را رد كرد .
  • نظرات : 1 خصوصي ، 13 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + محمد 
    من فقط از جنابعالي يك درخواست كردم:
    يك مرجع تاريخي يا "كتاب روايي" كه مؤيد مطلب زير باشد معرفي نمائيد:
    " انروز هم دستور داد که قلم و داوات بياورد تا طبق معمول گفته و وصيت خود را بگويد و حضرت علي عليه السلام بنويسد"
    منظور شما از "
    کتب خود" چيست؟ چرا سعي مي كنيم مرز بندي كنيم؟
    به خدا سوگند هيچكدام از اين كتب روايي را من ننوشتم.
    "و اينکه ما از کتب خود روايتي نقل کنيم که شما اصلا قبول نداري" عزيزم چرا پيش داوري مي كني؟ شما مرجع تاريخي معرفي كرديد كه من آن را رد كرده ام؟
    "
    خيلي دوست دارم بحث خوبي داشته باشم ولي شما نه اي ديتان را نوشتيد و نه ادرسه وبتان را" دوست عزيز ابتدا مايلم آن مرجع مد نظر شما را مطالعه كنم تا بدور از تعصب و با منطق و دانش كافي بتوانم يك بحث مفيد را با هم داشته باشيم. گرچه شما "اکثر انها را قبول نداريد"
    من قصد توهين به جنابعالي و عقايدتان را ندارم . هدفم فقط و فقط افزايش اطلاعات ناچيز خودم است.
    من با افراد بسياري در اين زمينه ها بحث كردم ولي مي دانيد پاسخ شان چه بود؟
    - طبري و ... سني هستند و مورد تاييد شيعه نيستند.
    - تو به دين تو ما به دين خود.
    - كافر، ملحد، مرتد و ....
    لذا اگر شما نظري غير از نظر اين دوستان داريد لطفاً يك كتاب تاريخي مورد تاييد شيعه معرفي نمائيد.
    بي صبرانه منتظر پاسخ تان هستم.
    ياعلي مدد.
    پاسخ

    آنروز اصلا حضرت علي عليه السلام در جمع نبود که اگر بود عمر جرات چنين کاري را به خود نميداد ، عمر هم بايد به دستور پيامبر عمل ميکرد و به دنبال سپاه اسامه ميرفت . باشد حديث هم مياورم ولي ايميلتان را بدهيد ميل بزنم ، چون با کامنت گذاري که نميشود بحث کرد !
    + محمد 

    با سلام خدمت مدير عزيز وبلاگ

    در خصوص پاسخ جنابعالي موارد ذيل را باستحضار مي رساند:

    1. عباراتي چون "همه مي دونند" ازمصاديق مغالطه مصادره به مطلوب است. يعني قبل از اينكه مساله اي اثبات شود بطور پيش فرض آن مساله اثبات شده فرض مي شود. شايسته آنست كه هر استدلالي بخصوص تاريخي با مرجع معتبر شروع شود نه بر اساس حدس و گمان و يا شنيده ها.

    2. بيان متکلم بزرگ شيعي، مرحوم سيد عبدالحسين موسوي عاملي (شرف الدين) در اين خصوص، خواندني است:

    «اين قضيه در سال 11 هجري بود زماني که رسول خدا(ص) در بستر بيماري بودند و چهار روز قبل از رحلت شان... بخاري {امام محدثين سني} نقل مي کند: ابن عباس گفت: زماني که رسول خدا(ص) در بستر بيماري بود، در خانهء ايشان بعضي مردان نشسته بودند و از جمله عمر بن خطاب، حضرت رسول(ص) فرمود: چيزي بياوريد مي خواهم مطلبي براي شما بنويسم که بعد از من، گمراه نشويد.

    عمر گفت: هذيان بيماري بر پيامبر غلبه کرده، قرآن نزد شما هست و کتاب خدا، کافي است ناگهان بين اهل خانه، اختلاف افتاد کساني حرف پيامبر(ص) را گفتند و کساني حرف عمر را {!} ... اختلاف بالا گرفت تا اينکه رسول خدا(ص) فرمود: بلند شويد...


    3. ابن عباس هميشه اين را مي گفت که مصيبت بلکه همه مصيبت همان بود که مانع شدند رسول خدا(ص) آن مطلب را بنويسد...

    مسلم {دومين محدّث بزرگ اهل تسنن} نيز نقل مي کند: يکبار ابن عباس گفت: روز پنج شنبه، و روز پنج شنبه چيست و شروع کرد به گريه و خيلي گريست سپس گفت: رسول خدا(ص) فرمود: يک لوح و دوات بياوريد براي شما نوشته اي بنويسم که هرگز گمراه نشويد اما آنها گفتند رسول خدا هذيان مي گويد» !!!


    4. عبدالله بن مسعود نقل مي كند هنگامي كه پيامبر(ص) پي برد عده اي، از پيوستن به سپاه اسامه سرباز زده اند به آنان پيغام فرستاد و آخرين سخنانش را بيان كرد.(1) ابن عباس گويد(2) حضرت فرمود: كاغذ و دواتي بياوريد تا چيزي بنگارم كه پس از من هرگز گمراه نشويد. اما در ميان اطرافيان و اصحاب، اختلاف نظر پيش آمد و يكي از آنان گفت: آن مرد (پيامبر) گرفتار تب شده و هذيان مي گويد و اين عبارت را تكرار كردند،

    ـــــــــــــــــــــــ
    1- طبري، 2/335
    2- همان: 2/336


    من تفسير شما " انروز هم دستور داد که قلم و داوات بياورد تا طبق معمول گفته و وصيت خود را بگويد و حضرت علي عليه السلام بنويسد" را در هيچكدام از تواريخي كه خوانده ام نديدم. لذا بسيار باعث مسرت اينجانب خواهد بود اگر مرجع را ذكر نماييد تا مورد مطالعه قرار گيرد.


    با سپاس

    پاسخ

    نگاه کنيد، اينکه عمر گفته پيامبر هذيان گفته را همه شما قبول داريد، ما در روايات داريم که پيامبر فرموده: اشاره اي به دو لبش مي کند و ميگويد هيچگاه از بين اين دو لب سخن نا حق گفته نميشود ، انوقت عمر چطور جرات کرده و به خودش جرات گفتن لقب هذيان گويي را به پيامبر داده ، شما داريد از کتب روايي خود برايم سند مياوريد، خيلي از احاديث موجود در اين کتب به ناحق و تحريف شده است ، خودتان هم مي دانيد که عمر و ابوبکر هردو نگذاشتندکه بعد از رحلت پيامبر احاديث ايشان نقل شود. اينکه شما مدام از کتب خود روايات نقل کنيد که ما اکثر انها را قبول نداريم و اينکه ما از کتب خود روايتي نقل کنيم که شما اصلا قبول نداريد ، کارمان به جايي نمي رسد مگراينکه استدلال کنيم و براي کارش توجيح و يا دليلي بياوريم . اينطوري بحثمان به جايي نميرسد،من الان مي توانم تعداد زيادي حديث نقل کنم که نشان دهد خيلي از جاها حضرت علي به عنوان نويسنده پيامبر اکثر نامه ها و عهد نامه ها را مينوشته ولي شما هيچ کدام از انها را قبول نداريد چون داخل کتب روايي شما نيست، پس بايد دليل بياورم ، حالا شما استدلال هاي متن را قبول داريد يا نه؟ و اينکه شما دليل مي اوريد که به خاطر ان عمر لقب هذيان گويي را به او داده ، اصلا قابل توجيح نيست ، چون همه ميدانستند که پيامبر امي است و مطمئنا خودش نمي خواهد بنويسد بلکه کسي ان را خواهد نوشت ، يا به قول ما شيعيان حضرت علي و يا غيره . و اين دليل نميشود که به پيامبر توهين کند و بگويد که قران براي ما بس است، خيلي دوست دارم بحث خوبي داشته باشم ولي شما نه اي ديتان را نوشتيد و نه ادرسه وبتان را. علي يارتان
    + محمد 
    داستان واقعي از آن قرار است كه: بعد از فرمان رسول، عمر ابن عباس را مانع شد. چرا كه در تمام اين سالها ذكر شده بود كه حضرت امي بوده و اين آيات وحي ناب است. لذا به گمان عمر اگر اين امر يعني كتابت رسول محقق مي شد كل مساله رسالت لووس مي شد. لذا بانگ برآورد كه حضرت بيمار است و هذيان مي گويد.
    در پايان خاطر نشان مي كند: لعنت بر عمر
    + محمد 
    اولين كسي كه مرتد شد عبدالله بن ابي سره (كاتب وحي) بود. علت هم آن بود كه ايشان به زعم خويش آياتي به قران اضافه كرد و بر پيامبر (ص) عرضه كرد. حضرت را آن آيات خوش آمد و تصديق فرمود. عبدالله از اين عمل برآشفت و رسالت ايشان را رد كرد. (نقل از تاريخ طبري)
    + محسن 
    مجوس يعني زرتشتي محض اطلاع
    پاسخ

    بله ميدونم اقا محسن.

    سلام!

    سلام

    شهادت مادرم زهرا ي مرضيه را به شما تسليت عرض ميكنم اگر بدانيد بسياري از نامردي ها را در تاريخ اسلام اولين با عمر مرتكب شد از جمله سيلي زدن به گوش نازنين پيامبر مادرم زهرا (س)و موارد بسيار ديگر

    سلام استاد

    ببخشيد دير اومدم

    ايام فاطميه رو تسليت مي گم خدمتتون

    اوامر اجرا شد: آدرس لوگوتون رو تغيير ذاذم

    شما ما رو از ليست دوستانتون حذف كرذيذ ؟؟؟؟؟؟

    سيد حسين - به روز رساني : 9:5 ع 28/2/1387

    فكر كنم بالاخره دست از سر اقاي صانعي برداشتيد

    وبالاخره مطلب جديد زديد.

    يادم رفته بود ايام فاطميه رو تسليت ميگم.

    تا ديده تو را به ياد من ميارد

    خون است که از دو ديده ام ميبارد

    ازغربت جانگداززهراست که هر لحظه من

    بوي غم جانگداز غربت دارد

    پاسخ

    عليك سلام . گفتم كه اون دست از سر ما برنميداره.

    اره

    درسته اولين كسي بود كه سنت نبوي رو رد كرد

    و همچنين اولين كسي بود فرزند نبي و كشتن ائمه را باب كرد

    خدا عذابش را زياد كند

    اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد و آخر تابع له علي ذلك

    بسم الله الرحمن الرحيم

    سلام برادر

    درسته ما هر بلايي سرمون بياد خودمون سببيم

    اون پنج شنبه كه گفتيد هم درسته روز بدعت و جدايي قرآنو ائمه اطهار در نظر سبك انديشان كوتاه فكرا شد

    درست اما تو اين موقعيت فكر ميكنم بايد بيشتر به فكر وحدت و نكات مشترك باشيم

    وحدت مسلمانها يكي از ضروريات روزه

    قلمتان استوار

    پاسخ

    عليک سلام . ميدونستيد همين وهابيون و اهل تسنن از همين کلمات سو استفاده مي کنن و هرچي حربه بخوان بر ضد شيعه بکار مي برنن.

    بسم الرب الحسين عليه السلام

    سلام

    بسيار شيوا نوشته ايد.....

    لعنت خدا بر كساني كه بناي انحراف را پايه گذاري كردند....

    ايام بسيار جانكاهي است ،امان از دل مولا .....

    تسليت مارا هم بپذيريد.....

    با مطلبي در باره اين ايام در فرشتگان رنجور بروزم ومنتظر...

    التماس دعا....

    ياعلي مدد.

    پاسخ

    عليک سلام . تشکر از لطفتون . حتما سر مي زنيم .