نامه آيتالله شريعتمداري در1/2/1361 در تکذيب اظهارات قطبزاده و ديگران به مردم و مسؤلان كه اجازه انتشار از طريق رسانه نيافت:بسم الله الرحمن الرحيمدر اين چند روزه، آقاي فخرالدين حجازي و گويندگان راديو تلويزيون و روزنامهها تهمتهايي در بار? اينجانب عنوان کردهاند و اخيراً جامع? مدرسين قم بدون امضا، با بعضي از طلبههاي آذربايجان شرقي و غربي که شناختهشدهاند، اعلاميهاي صادر کرده و از راديو منتشر کرده و آنچه شايست? آنها نبوده، از کلمات بيحقيقت و باطل و اهانت و هتک حرمت زياد و فراوان نوشته و گفتهاند و به اينجانب حق دفاع از خود و آبروي خود را نداده، حتي اينکه با تلويزيون، بنابه درخواست خودشان، مصاحبه کرديم و حقايق را آشکار گفتيم، و با اينکه قول داده بودند، ولي منتشر نکردند و پارهاي از اين مطالب در ضمن سه فقره تلگراف به حضرت آيتالله خميني معروض گرديد و علاوه از تهمتهاي مندرج در روزنام? کيهان و اطلاعات جواب تلگراف داده نشد و برخلاف قانون مطبوعات، جوابهاي ما در روزنامه منتشر نگرديد و رونوشت به آقاي حاج احمد آقا خميني و رئيسجمهوري و رئيس مجلس شوراي اسلامي و رئيس وزرا مخابره گرديد، ولي هيچکجا اجاز? چاپ و انتشار داده نشد. بنابراين، هر تهمتي که به اينجانب بزنند و هر نسبتي را بدهند، امکان دفاع از خود و بيان حقيقت را ندارم و اکنون منزل اينجانب در محاصر? کامل و رفت و آمد ممنوع است و اگر اين تبليغات برعليه اينجانب ادامه پيدا کند و در نمازهاي جمعه و رسانههاي گروهي و روزنامهها، مردم تهييج و تحريک شوند، حيات و زندگي ما و خانواده بيش از پيش مورد هجوم و تهديد قرار خواهد گرفت و به آقايان اعلام خطر ميکنم و الي الله المشتکي.اکنون به اطلاع تمام ملّت مسلمان ميرسانم که خدا فرموده است:«اِنّ جاءَکُم فاسِقّ بِنبا قَتَبَيّنُوا اَن تُصيبوا قَوماً بِجَهاله.»يعني: «به قول فاسق نبايد ترتيب اثر دهيد، والا کارهايي ميکنيد که موجب پشيماني بعدي خواهد بود.»اکنون شما آقايان کارهايي کرديد که موجب پشيماني است و بنابه اظهار خودتان، مدرک، اظهارات آقاي قطبزاده است که مرد فاسقي بيش نيست.اکنون ببينيد که قطبزاده چه گفته است. او ميگويد که: ارتباط مستقيم با ما نداشته است و بهوسيل? دو نفر، يکي حجازي و ديگري آقاي مهدوي، ما را مطلع ساخته است و ما قول موافقت ندادهايم و وعده کردهايم که اگر نيّت سوءِ خود را عملي کردند، آنوقت تأييد خواهيم کرد.اينجانب اين اظهارات را بهکلي تکذيب ميکنم؛ اما حجازي ابداً در اين خصوص مذاکره نکرده و نظرخواهي ننموده است.و اما مهدوي. او در اين اواخر، طبق معمول اهل عام، منزل ما آمد و در ضمن، مطالبي را از بعضي از گروهها نقل کرد و اسم قطبزاده را نياورد و اينجانب ابداً موافقت نکردم و قول تأييد بعدي را ندادم، بلکه نهي کردم و گفتم خلاف شرع است. و علاوه، گفتم نميتوانند اينکار را انجام دهند و نهي کردم.در جواب گفت که: «آنها از شما اطاعت نميکنند.»و دو سه روز بعد، کارشان کشف گرديد.حالا، آقايان انصاف کنند که آيا اين تهمتها صحيح است؟جواب خداوند را چه خواهند داد؟!آقايان مدرسين بهمدرکيّت قول فاسق چهطور به خود اجازه دادند که اين بهتان عظيم را به اطلاع جهانيان برسانند؟ و چهطور به خود ما مراجعه نميکنند و جوابهاي ما را اجاز? انتشار نميدهند؟! «وَ بَعمَ الحَکَم الله.»اين وضع موجب تفرق? شديد بين مسلمانهاست که قطعاً ضررش به انقلاب اسلامي و حکومت جمهوري اسلامي بيش از نيّت خبيث قطبزاد? کذائي است و موجب بهانه و سوءِاستفاد? تبليغات خارجي است و اگر اين روي? تحريک مردم بهوسيل? رسانههاي گروهي و گويندگان و نويسندگان و روزنامهها و نمازجمعهها ادامه پيدا کند، ممکن است که مردم تحريک شده و موجب قتل و جرح عدهاي شده و حيات و زندگي ما را در خطر بيشتر قرار دهد.اگر آقايان تخفيف نخواهند داد، بهتر است گذرنامه بدهند و هر کشوري را که صلاح ميدانند اختيار کنيم. بالاخره، خدا را در نظر بگيريد.«وَ حَسبِي الله وَ نِعمَ الوَکيل.»26/ج2/1402
سيّد کاظم شريعتمداري