خواب اول، اعتنایی نکرد، خواب دوم، اعتنایی نکرد، خواب سوم، نه، واقعا دستوری است که باید انجام دهم.
ابراهیم پسرت را ذبح کن در راه خدا.
اسماعیل برای ذبح آماده میشود و ابراهیم چاقو بر زیر گردن دردانه اش می گذارد، نمی بُرد...
ابراهیم پیروز شد، پیروز شد در امتحان خداوند، دل کندن از خواسته های دنیایی برای رضای خدا...
وامروز حجاج ما برای زنده نگاه داشتن فلسفه قربانی ابراهیم، در راه خداوند قربانی می دهند...
آری ، ما هم قربانی می دهیم، اما چه نوع قربانی؟!
قربانی کردن یکدیگر، قربانی کردن یکدیگر برای بدست آوردن اندکی ثروت بیشتر، برای اینکه گمان می کنیم ثروت بیشتر یعنی عزت بیشتر. برای چشم هم چشمی های بی جا که چقدر بخاطرش کینه بین خانوداه ها بوجود آمده و می آید.
عید قربان شد، بیایید قربانی کنیم تمام آنچه که باعث قربانی یکدیگر می شود، قربانی کنیم خواسته ها و هوس های بی جای خود را، قربانی کنیم و نیت مان هم فقط رضای خدواند متعال باشد.
با این شرایط عید قربان بر همگی شما مبارک...