وقتی نگاهی به تاریخ ایران می اندازم، متوجه می شوم که چقدر ما در سال های دور نسبت به مسائل تیز بینانه عمل می کردیم، هنگامی که اسلام وارد ایران شد، اندیشمندان جامعه به سرعت اسلام را نپذیرفتند، بلکه نقادانه قبول کردند، یعنی آن عصبیت عرب را قبول نکردیم بلکه آن اسلام واقعی که جدای از اسلام عربیت می باشد را بر گزیدیم، به طور مثال کشور مصر را نگاه کنید؛ با آن همه تمدن و فرهنگ خاص خودشان وقتی اسلام وارد کشورشان شد تمام آن عصبیّت و عربیت را هم همراهش گرفتند و قبول کردند، و حال الان کشور مصر را تماشا کنید! تفاوتش آن قدر هست که نیازی به توجیح نباشد.
اما ما تمام آن فرهنگ غلط عربی را که همراه اسلام وارد کشورمان شد را پس زدیم و اسلام واقعی را دریافت کردیم.
و اما اصل مطلب
دوره قاجاریه که تقریبا کشورمان با فضای غرب و فرهنگ شان آشنا شده بود، بطور نا خواسته فرهنگ غرب هم وارد کشورمان شد، بنده نمی گویم تمام فرهنگ غرب غلط است، اما متاسفانه در مقابل فرهنگ غرب که وارد کشورمان شد نقادانه بر خورد نکردیم، به صورتی که هر چه از این فرهنگ خوب بود قبول کنیم و بدی هایش را کنار بزنیم. و جوابمان در مقابل فرهنگشان این بود که اگر بخواهیم پیشرفت کنیم باید از موی سر تا ناخن پا غربی شود! و این شد که دروازه های فرهنگ غرب به روی ما باز شد و این بود سر آغاز تهاجم فرهنگی به سوی کشورمان.
قبل از مشروطه جریان فکری ما کاملا مذهبی، و فرهنگ ما ایرانی اسلامی بود، اما بعد از مشروطه که روشنفکران غرب گرا جریان فکری کشور را در دست گرفتند، فرهنگ ما به ایرانی غربی تبدیل شد.
پس برای ما مردم مشرق زمین هیچ ضرورتی ندارد که هر راهی آنها رفته اند برویم، و در هر منجلابی که انها فرو رفته اند فرو برویم. ما باید به زندگی غربی، هوشیارانه بنگریم و ضمن استفاده و اقتباس علوم و صنایع و تکنیک و پاره ای مقررات اجتمای قابل تحسین و تقلید خود آنها، باید از تقلید رسوم و عادات و قوانینی که برای خود آنها هزاران بد بختی به وجود آورده است پرهیز کنیم.
پینوشت...........................................
چه خوب است در سالی که به نام اصلاح الگوی مصرف نام گذاری شده این مقوله را نیز در نظر داشته باشیم...