وقتی کوچکتر بودم، یعنی زمانی که سنم به خیلی از حرفها قد نمیداد و محدوده ی اطلاعاتم فقط در حد گفت و شنود اطرافیانم بود، اگر کسی نسبت به کسی یا چیزی که خیلی قبولش داشتم حرفی می زد، حرفش را پس می زدم و می گفتم دروغگو هستی!
یکی از چیزهایی که قبولش داشتم و هنوز هم دارم روحانیت بود، یعنی فقط کافی بود که کسی بگوید فلان روحانی فلان کار را کرده، انگار به من فحش داده بودند، سریع یا کار آن را توجیح میکردم یا برچسب دروغگویی به طرف مقابلم می زدم که مبادا لکه ای روی این اسم بخورد، چون اعتقادام بر این بود که قبل از هر کس خود آن روحانی آنقدر مواظب رفتارش هست که نخواهد لکه ی ننگی روی قشری که نامش بر روی آن است بگذارد، حتی یادم می آید که رشوه ی 300 میلیونی کروبی را با چه شیوه ای توجیح میکردم که طرف مقابلم قانع می شد و باور میکرد که این رشوه نبوده! ...
ولی الان چند سالی ست که بادیدن و عملکرد های خیلی ها دیدم عوض شده، اینکه فلان روحانی اینقدر کلاهبرداری کرده ، یا اینقدر رشوه گرفته ، یا حساب بانکی اش اینقدر است، یا فلان خلاف شرعی را مرتکب شده، و یا یا یا ... خیلی چیزهای دیگر، اینقدر شنیدم و دیدم که الان دیگر در جواب این شنیده ها نمیگویم تو اشتباه می کنی و یا کار آن روحانی را توجیح کنم ، اینبار در جوابشان می گویم اینها لکه ی ننگی ست بر جان روحانیت، اینها زالوانی هستند که به جان این قشر چسبیند و در حال میکیدن هستند، اینها قداست دین را به زیر کشیدند، اینها با اعمال خودشان کاری کردند که مردم دیگر حرف دین و شرع را نپذیرند، اینها کاری کردند که مردم به این شعار دین جدای از سیاست است برسند، اینها کاری کردند که مردم این قشر را یک مشت چپاولگر و فرصت طلب بشمارند...
اینها معصومیت و مقبولیتی که روحانیت در قدیم در دید مردم داشت را خدشه دار کردند، اینها سواد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و .... این قشر را زیر سوال بردند، اینها کاری کردند که حتی کسانی مثل من که نمک پرورده ی این قشر است دیگر نسبت به آن اعتماد نداشته باشم و دخالت در سیاست آنها را خارج از حوزه کاری آنها بدانم، دیگر چه برسد به مردم عادی ...
ولی این بی اعتمادی هنوز باعث این نشده که نسبت به همه شان دید بد داشته باشم و یا هر حرفی را با ضد آنان بپذیرم، ولی این قدر به این باور رسیدم که هر جامعه و قشری خطاپذیر و قابل شکستن است و این فقط عملکرد تعداد معدودی از آنهاست که باعث شده مردم ما کل آنان را زیر سوال ببرند و هیچ کدامشان را قبول نداشته باشند.
و این را هیچ وقت فراموش نمیکنم، که روحانی واقعی یعنی کسانی امثال امام خمینی، آیت الله خامنه ای، شهید مطهری، شهید بهشتی و ...
پینوشت...........................................
یادم نیست این را از کجا شنیدم که شخصی در مقابل کسی می گفت فلان روحانی دزدی کرده، طرف مقابلش سریع برگشت و گفت نگو فلان روحانی دزدی کرده بگو فلانی دزدی که لباس روحانی پوشیده...