سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

 

 

یادش بخیر، دیشب داشتم فیلم خداحافظ رفیق ساخته بهزاد بهزاد پور رو می دیدم، روزهایی که هیچ کاری زمین نمی موند، روزهایی که همه با عشق و علاقه بودند و کسی دنبال حکم و مسئولیت و کسر خدمت و کارت فعال و اینطور حرفها نبود ، لباس ها هم خاکی خاکی بود و از لباس پلنگی های امروز خبری نبود ، خدا وکیلی یه دو تا مداح درست حسابی هم داشتیم مثل آقای کویتی پور و آهنگران و با همون نوای کاروان بار می بستیم و می رفتیم، امام حسین تو دل هامون بود نه تو زرق و برق بیرق هیئتمون ، چی بگم که ...

از خدا حافظ رفیق گفتم دلم هوای فیلم هایی مثل آژانس شیشه ای رو کرد، فیلم هاییکه هیچ کس نتونست دیگه مثل اون رو به تصویر بکشه، اینگاری خدا یه جوری تعبیه کرده که جنگ و رزمنده همیشه مظلوم باشه همه جا، تو رسانه، تو دهن مردم، توی خانه، توی جامعه، توی محل کار... و عوض اینکه ازشون تجلیل بشه جایگاهشون و کارشون زیر سوال بره!

پدرم تعریف می کرد موقعی که یکی از همسایه هامون زمان جنگ دستش رو از دست داده بود، یکی از آدمهای محله که فکر میکرد از دماغ فیل افتاده، می گفت طرف رفت دستش رو عمدا قطع کرد که فردا پول مفت بگیره! یا می شنیدیم که می گفتند اینهایی که می رن جبهه ناموس ندارن که زن و بچه هاشون رو همین طوری رها می کنن و میرن...

گفتن این چیزها اینقدر تکراری شده که دیگه کسی نخواد بهش توجه کنه.

یه پیشنهاد صادقانه میکنم، با همه ی شما هم هستم، چه کسی که توی رسانه ها فعالیت دارید، یا کتاب در موردشون می نویسید، یا  وبلاگ یا وب سایتی رو مخصوص به این کار قرار دادید و وقتتون رو روش می زارید، یا فیلم و تله فیلمی در موردشون می سازید، یا نمایشی و تئاتری رو برای اجرا آماده می کنید، و چه ارگان هاییکه بخاطرشون امتیاز های خاصی رو برای خانواده هاشون اختصاص میدید...

پیشنهاد من اینه، شما اصلا لازم نیست هیچ کاری بکنید، بزارید فراموش بشن، بزارید مردم ندونن که چه کسانی چه کارهایی کردن، چرا؟
چون به قول معروف طرف میاد ابروش رو درست کنه میزنه چشمش رو هم کور میکنه، بله چون بلد نیستید حق ادا کردن این قشر رو...  توی اینجور مواقع آدم زیپ دهانش رو بکشه و کاری نکنه بهترین عمل رو کرده! تا این که بخواد خوبی کنه ولی در عمل خلاف اون رو نشون بده و نتیجه ی عکس بده!



  • کلمات کلیدی : اجتماعی، مسائل روز
  • نوشته شده در  یکشنبه 88/7/5ساعت  7:52 صبح  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

    مَثَل جامعه امروز ما ، مثل زمان حضرت موسی سر جریان گوساله سامری ست. تا وقتی خود پیامبر میان مردمش جضور داشت همه سمعاً و طاعتاً بودند، وقتی 40 روز به میعاد گاه رفت و برگشت، دید همه شدند گوساله پرست! و خوب میزان اعتقاد و پایبندیشان را به دین موسی (ع) نشان دادند!
    زمانی هم که امام بود همه فدایی خمینی، ولی الان که از میان ما رفت...
    رفت و به دنبالش هم همه چیز رفت، خوب امانت داری بودیم، خوب نگهبان آرمانهای مقدسش بودیم، خوب جمهوری اسلامی را نگه داشتیم، خوب حرفهایش را به گوش جان سپردیم، و چه گوش جان سپردنی! در عمل نه، فقط و فقط در حد بالا کشیدن خود!
    نمیدانم این صندلی سیاست چیست که بخاطرش مانند سگان هار پنجه به سخنان می اندازند و آن را به نفع خودشان بر می گرداند. هر کس می خواهد برای خودش مهر تأییدی تهیه کند، می گوید امام فلان حرف را در رابطه با من زده، یا من زمان ایشان فلان کار را عهده دار بودم...
    حتی به همسر ایشان هم رحم نکردند و بعد از فوت ایشان حرفت هایی را که مثلا به طوری مقامشان را بین مردم بالا ببرد به ایشان نسبت دادند!
    بخدا لجن بازی هم حدی دارد، کثافت کاری تا کجا؟! اینکه من برای نشان دادن مقبولیتم عکسم را کنار امام بگذارم و بین مردم پخش کنم چه چیزی را ثابت میکند؟
    هیچ وقت ماجرای 18 تیر و سخنان رهبری را یادم نمی رود، دل رهبری را به درد آوردند...
    کسی که ضد ولایت فقیه است و به ایشان هتاکی میکند، الان تنها افتخار کاندیدای مورد نظرش را نخست وزیری ایشان می داند، بی شرف ها گوش و چشم هایشان را بسته اند و فکر کرده اند مردم هم مانند خودشان کر و کور هستند.
    به قدر توانایی خود دیگر نمی گذارم ایشان مورد دست آویز این کورد دلان قرار بگیرند.

    شرم باد بر شما ، شرم، که اگر کلمه حیاء و شرف تا به حال به گوش شما خورده باشد، بدانید این دو کلمه چیز خوبیست.



  • کلمات کلیدی : مسائل روز، سیاسی
  • نوشته شده در  چهارشنبه 88/3/13ساعت  7:16 عصر  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

    "بسم الله الرحمن الرحیم. الیوم استعمال تنباکو و توتن بایّ نحوکان در حکم محاربه با امام زمان(صلوات الله و سلامه علیه) است. حرره الاحقر محمد حسن الحسینی"
    این جمله برای شما خیلی معروف است. وقتی ناصرالدین شاه یکی از از صدها پادشاه خائن ایران، به انگلیس مسافرت کرد، در حریان آن عناصر انگلیسی مدالهای افتخاری به شاه دادند، و شاه هم که با دمش گردو می شکست، و انگلیسی ها هم که تنور را داغ دیدند، نان را چسباندند و امتیاز خرید و فروش تنباکو که در آن زمان توتون و تنباکوی ایران شهرت جهانی داشت، به قیمت نا چیزی در اختیار ماژور تالبوت قرار داد.
    اما... صحبت اینجاست که آیا تنها دلیل برای صدور چنین حکمی فقط متضرر شدن کشاورزان و زیر چکمه های مستعمرین قرار گرفتن بود؟! البته که این طور نیست...
    وقتی این امتیاز به شرکت رژی واگذار شد نه تنها این سرمایه در اختیار او قرار گرفت بلکه به دنبال آن ، فرهنگ، مذهب و خیلی چیزهای دیگر را نیز تحت الشعاع قرار داد...
    ـ 200 هزار زن بی حجاب را وارد کشور کردند و در دفاتری مشغول کار شدند و هر ایرانی که می خواست در این دفاتر مشغول به کار شود باید بی ححاب می شد.
    ـ وارد کردن 100 هزار زن بد کاره و ایجاد مراکز فساد.
    ـ ایجاد 100 مغازه مشروب فروشی.
    ـ مسیونر های مذهبی برای تبلیغ دین مسیحیت دست بکار شدند.
    ـ ...
    مطمئنا تبعات این قضیه اهمیتش کمتر از اصل قضیه نبوده، من این جنبش را مقدس می دانم  چون کاری حساب شده و به موقع بود و از راهش انجام گرفت.



  • کلمات کلیدی : مسائل روز، سیاسی
  • نوشته شده در  پنج شنبه 88/2/24ساعت  4:29 عصر  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

    وقتی نگاهی به تاریخ ایران می اندازم، متوجه می شوم که چقدر ما در سال های دور نسبت به مسائل تیز بینانه عمل می کردیم، هنگامی که اسلام وارد ایران شد، اندیشمندان جامعه به سرعت اسلام را نپذیرفتند، بلکه نقادانه قبول کردند، یعنی آن عصبیت عرب را قبول نکردیم بلکه آن اسلام واقعی که جدای از اسلام عربیت می باشد را بر گزیدیم، به طور مثال کشور مصر را نگاه کنید؛ با آن همه تمدن و فرهنگ خاص خودشان وقتی اسلام وارد کشورشان شد تمام آن عصبیّت و عربیت را هم همراهش گرفتند و قبول کردند، و حال الان کشور مصر را تماشا کنید! تفاوتش آن قدر هست که نیازی به توجیح نباشد.
    اما ما تمام آن فرهنگ غلط عربی را که همراه اسلام وارد کشورمان شد را پس زدیم و اسلام واقعی را دریافت کردیم.

    و اما اصل مطلب

    دوره قاجاریه که تقریبا کشورمان با فضای غرب و فرهنگ شان آشنا شده بود، بطور نا خواسته فرهنگ غرب هم وارد کشورمان شد، بنده نمی گویم تمام فرهنگ غرب غلط است، اما متاسفانه در مقابل فرهنگ غرب که وارد کشورمان شد نقادانه بر خورد نکردیم، به صورتی که هر چه از این فرهنگ خوب بود قبول کنیم و بدی هایش را کنار بزنیم. و جوابمان در مقابل فرهنگشان این بود که اگر بخواهیم پیشرفت کنیم باید از موی سر تا ناخن پا غربی شود! و این شد که دروازه های فرهنگ غرب به روی ما باز شد و این بود سر آغاز تهاجم فرهنگی به سوی کشورمان.
    قبل از مشروطه جریان فکری ما کاملا مذهبی، و فرهنگ ما ایرانی اسلامی بود، اما بعد از مشروطه که روشنفکران غرب گرا جریان فکری کشور را در دست گرفتند، فرهنگ ما به ایرانی غربی تبدیل شد.

    پس برای ما مردم مشرق زمین هیچ ضرورتی ندارد که هر راهی آنها رفته اند برویم، و در هر منجلابی که انها فرو رفته اند فرو برویم. ما باید به زندگی غربی، هوشیارانه بنگریم و ضمن استفاده و اقتباس علوم و صنایع و تکنیک و پاره ای مقررات اجتمای قابل تحسین و تقلید خود آنها، باید از تقلید رسوم و عادات و قوانینی که برای خود آنها هزاران بد بختی به وجود آورده است پرهیز کنیم.
    پینوشت...........................................
    چه خوب است در سالی که به نام اصلاح الگوی مصرف نام گذاری شده این مقوله را نیز در نظر داشته باشیم...



  • کلمات کلیدی : مسائل روز، سیاسی
  • نوشته شده در  پنج شنبه 88/2/10ساعت  4:10 عصر  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

     

    شکی نیست که تروریسم جدید این بار با لباس عقیده و اندیشه، ایدئولوژی و فرهنگ ظهورکرده و هدفش نابودی همه اعتقادات به ویژه دین مبین اسلام است. جنگی تروریسی و جهانگیر به نام آرماگدون بر ضد جهان اسلام آغاز شده است .

     بسیاری از موسسات فرهنگی تأثیر گذار در آمریکا و روشنفکران این جامعه می کوشند، شک و شبهات درباره قرآن را گسترش دهند. این تهاجم تبلیغاتی زمینه را برای بسیاری از روزنامه ها و مجلات آمریکایی و غربی و بسیاری از کشیشان صهیونیست زده جهت حمله به دین اسلام فراهم کرد. آنان دین اسلام را سرچشمه شرارتی معرفی کرده اند که آبشخور "تروریستها"ست!

    کانالهای تلویزیونی، مجلات و جراید آمریکایی نیز به دادگاه محاکمه قرآن کریم و حمله علیه آن تبدیل شده اند. آنان تهاجم پلیدی را نیز علیه پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم آغاز کرده اند و در مصاحبه هایشان به راحتی به ساحت پیامبر اسلام توهین و دین اسلام را دین شر می نامند.

    آنچه که من این مقدار به آنها اشاره کردم به این سبب بود که اعتقادات و توطئه های جهنمی و تروریستی استکبار جهانی که بر ضد اسلام و مسلمانان شدت یافته است، برایمان کمی مشخص گردد و این جنایتها و ترورها و مطالع غرب که دست به کشتار و غارت و چپاول ملتهای ستمدیده می زند بر همگان آشکار و رسوا شود. آنان شیطان را خدای خود قرار داده و بر اساس نامهای که در کتابهای دینی شان آمده، او را می پرستند.

    آنان گاهی این خدا را گاهی یهوه، گاهی خدای "اسرائیل" می نامند. انان همین خدا را نیز گاهی سست می خوانند و می گویند که این خدا اعتماد به نفس ندارد. این خدای آنان بر  اساس هواهای نفسانی و شرورانه آنان رفتار میکند. این خدا به شرارت دست می زند. گاه نیز او را با خداوندگان دیگر شریک می دانند و هر از چند گاهی نیز او را به صورت آواره ای ترسیم می کنند که در چادر سکونت دارد و پیشاپیش ملت "اسرائیل" حرکت میکند.

    شیطان پرستان گاهی نیز خدای خود را نادان معرفی می کنند که از کاری که میکند، آگاهی ندارد و از ان پشیمان می شود همان گونه که در کتاب آنان آمده است که "پروردگار متوجه شد و از شرارت پشیمان گشت"!

    آنان از کدام خدا سخن می گویند؟! این خدا همان شیطان ملعونی است که غرایز جنون آمیز آنان را تحریک کرده است. به همین جهت از پستی و پلیدی تمجید کرده و فضیلت و نیکی را از خود رانده و از آن متنفر شده اند. آنان موازین اخلاقی را تغییر داده اند که دراین حال دروغگویی و فریبکاری از ویژگیهای متناسب با سیاست جهانی شده که صهوینیستهای یهودی و مسیحی رهبری ان را به دست گرفته اند . اصطلاح مبارزه با تروریسم هم از همین سنخ است، حقیقت آن است که همان کسانی که اندیشه مبارزه با تروریسم را ترویج می کنند، خودشان رژیمهای تروریستی را در سرزمینهای ملتهای صلح جو پدید آورده اند و نابودی و کشتارهایی که در حق سرخپوستان آمریکا انجام شد و قتل و کشتار و جنایتهایی که در حق ملت فلسطین روا داشته می شود و این ملت از سرزمینش اخراج شده، بهترین دلیل برای این مدعاست.

    سوءاستفاده از نکوهش تروریسم از سلاحهای دروه معاصر است که صهیونیستها در طرحهای پلید و توطئه های خود از آن برای مبارزه ضد اسلام و جنگ علیه آن بهره می گیرند. اینها همه منطق ترروریسم  امریکایی است که صهیونیستهای پلید و مسیحیان منحرف و "صهوینست شده" هدایت ان را به دست گرفته اند.

     



  • کلمات کلیدی : مذهب، مسائل روز، سیاسی
  • نوشته شده در  سه شنبه 88/1/18ساعت  4:58 عصر  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

    رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم می فرماید: "باید امر به معروف و نهی از منکر نمایید و یا اینکه خداوند برترین شما را بر شما مسلط می کند پس خوبانتان دعا می کنند ولی دعایشان مستجاب نمی شود ."
    امر به معروف و نهی از منکر برای امت امری لازم است، امامان ما آن را از ارکان دین می دانند . بخاطر همین است که می بینیم اولین شعاری که جوامع اسلامی سر می دهند شعار امر به معروف و نهی از منکر است .
    ولی جامعه های پیشرفته امروز به شدت با این امر مخالفت می کند، بله مخالفت میکنند به این صورت که برای مقابله با ان سازمانهایی تحت عنوان ، سازمان حقوق بشر ، حقوق زن ، جمعیت دفاع از حقوق حیوان درست کرده اند و زیر چتر ان هر کثافت کاری که بخواهند انجام میدهند.
    امروزه شاهد خیلی از منکرات در جامعه هستیم ولی توانایی مخالفت نداریم و حتی اگر خواستیم نهی از منکر کنیم ممکن است طرف مقابلت ـ چه دختر و چه پسر ـ علیه تو شکایت کنند و خیلی راحت به تو میگوند : به شما مربوط نیست ، دخالت بی جا نکن !! اگر گفتی دارم امر به معروف یا نهی از منکر می کنم ، به تو می گویند : تو از کجا چنین حقی برای خود قائل شدی و چه کسی صلاحیت این امر را به تو داده ؟
    حالا اگر امر به معروف و نهی از منکر را کنار بگذاری که به وظیفه ی شرعیت عمل نکردی و مطمئنا خداوند روز قیامت از تو باز خواست میکند و اگر بخواهی انجام دهی آخر با این اوضاع چگونه میشود؟!
    خیلی از اطرافیانم وقتی میبینند در مقابل منکری مدام خودخوری میکنم (به طوری که اصلا ان روز برایم شب نمیشود) سرزنشم میکنند و میگویند تو که از دستت کاری بر نمی آید این حرص خوردن ها چه فایده ای خواهد داشت جز این که اعصابت را خورد میکنی؟! ولی به نظر من بی تفاوت بودن یعنی اینکه به این منکر راضی هستی، درست است که کاری نمیتوانیم بکنیم، ولی حداقل انزجار درونی خود را نسبت به ان عملکرد حفظ کنیم تا برای ما عادی نشود، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم می فرمایند:
    " هر یک از شما منکری را ببیند ، باید با دستش آن را بر طرف سازد ، پس اگر نتوانست با زبانش ، و اگر نتوانست با قلبش و آن ضعیف ترین مراحل ایمان است "
    خدا را شاکرم که از بندگانش بیشتر از حد توانش نخواسته است و خداوند می دانسته که دورانی بر مردم خواهد رسید که مسلمانان توانایی نهی از منکر و مخالفت با آن را نخواهد داشت. و اگر پیامبر مراحل نهی از منکر را تدریجی بیان می فرماید ، دلیل بر تغییر جامعه اسلامی است که از حالت قوت خود به حالت ضعف و ناتوانی می گراید و هم چنین دلیلی است بر تغیر تکلیف شرعی از حالتی به حالت دیگر.
    با این اوضاع فقط باید بگوییم
    یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلولب ثبت قلوبنا علی دینک



  • کلمات کلیدی : اجتماعی، مسائل روز
  • نوشته شده در  شنبه 87/12/3ساعت  2:31 عصر  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

     ـ بچه ها بیایید این طرف رو ببینید!!! عجب هنری دارن هااااا ! چقدر تو درست کردن این مجسمه ها ماهر بودن... عجب ظرافتی!
    ـ اَه ، اصلا هم شبیه شون درست نکردن، کجاش به فلانی می خوره...
    ـ یه سقلمه به بغلیش میزنه میگه : فلانی نگاه کن ببین توی کاسه ای که جلوشونه چه غذایی گذاشتن...
    ـ کی باور میکنه که اینا همچین کاری کرده باشن، همش رو الکی درست کردن که مردم جمع شن ببیند تا پول جمع کنن
    ـ اینجا هم آخوندا دست از سرما بر نمیدارن، تو هر سلولی یه عمامه به سر هستش.
    ـ ...
    اینا گوشه ای از حرف هایی بود که موقع بازدید از محوطه موزه عبرت از بازدید کننده ها شنیدم مابقیش رو حیا کردم و نگفتم...، واقعا فکر میکنیم که با یاد آوری و نشون دادن این مجسمه ها به نسل حاضر کاری از پیش می بریم؟! باور کنید در اشتباهیم، الان کسی با دیدن این نوع موزه ها عبرت نمیگیره چون خود عبرت رو باید دیگه تو موزه ها پیدا کرد... این موزه عبرت وقتی معنا پیدا میکنه که با دنیای واقعی مقایسه بشه. یه ضرب المثل هستش که میگه : بالارفتن از کوه چقدر سخت و سقوط از اون چه آسان "
    این دقیقا می تونه شاهد مثالش انقلا ب ما باشه، انقلابی که با از دست دادن چه عزیزانی و با چه مشقتی به دستش اوردیم ولی الان خیلی راحت داریم از دستش می دیم... بله داریم از دستش میدیم فقط کافیه یه نگاه به اطرافتون بندازید.. اون موقع چه زنانی رو داشتیم که به خاطر فعالیت های انقلابیشون دست گیر میشدن و چه شکنجه هایی رو تحمل میکردن و بعضی هاشون هم عفت خودشون رو از دست می دادند... مردم از دست وضعیت فرهنگی اون موقع جامعه فرار میکردن دیگه اقتصادش بماند، ولی الان ... الان مردم خواهان اون وضعیت قبلی هستند... اصلا لزومی به یادآوری و گفتن نیست، اونی که کمی اهل تامل و تفکر باشه شبها از درد خوابش نخواهد برد... ببین من دارم این رو میگم حالا فکرش رو بکنید که امام زمان ما چه میکشه...
    اللهم عجل لولیک الفرج



  • کلمات کلیدی : اجتماعی، مسائل روز، شخصی
  • نوشته شده در  شنبه 87/11/26ساعت  7:28 عصر  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

     

    پاراچنار کجاست؟همین جاست، بغل گوش ما، شهری در کشور همسایه مان یعنی پاکستان، مگر چه بر سرشان امده که آن را مظلوم تر از غزه قلمداد کرده اند.
    در آنجا افراد شیعه را اسیر می‌گیرند و آنگاه آنان را مسله می‌کنند و آثار سینه زنی و زنجیر زنی را از بدن آن‌ها با قساوتی به سبک عبیدالله بن زیاد و حجاج بن یوسف ثقفی از بدنشان جدا می‌کنند و دست و پایشان را با اره و ساتور قطع می‌کنند و چرا آنان را سر می‌برند؟ آیا این اعمال یزیدی دلیلی جز بغض اهل بیت (علیهم السلام) دارد؟
    حدود یکسال است که محاصره پاراچنار تنگتر شده به طوری که اصلا ان را جزیی از پاکستان قلمداد نمیکنند. در این مدت بیش از 500 نفر به طور فجیعی به شهادت و بیش از هزاران نفر به شدت زخمی شده اند، به علت محاصره روزانه 25 میلیون روپیه و حدود 2 هزار ماشین مسافر بری انان متوقف شده اند، مردمش به شدت با قلت مواد خوراکی مواجه هستندو حتی ارد و برنج با چند برابر قیمت هم یافت نمیشود خسارت کشاورزی به انان وارد میشود
    تروریست ها تا کنون در چندین نوبت شیعیان بی‌دفاع، تنها و بی‌سلاح توسط نواصب جدید و یزیدیان به شهادت رسیده‌اند. این گروه حتی به آمبولانس حامل بیماران و زنان رحم نکرده و در دو نوبت نیز دو عقب‌مانده ذهنی و بیمار روانی را ذبح کردند!!
    مردم پاراچنار از امکانات پزشکی محروم هستند و به مدت شش روز اخیر در مناطق "چکنه "،"کراحیله"، "پیوار"،"شلوزان"،"زیران"،"کرمان"،"پاراچمکنی"،"احمد زئی"و "سمیر" از نبودن امکانات پزشکی و دارو بیش از 14 کودک جان خود را از دست دادند.
    این درحالی است که خبرهای مربوط به مرگ و میر کودکان از این منطقه محاصره شده به بیرون درز نمی کند و بسیاری از کودکان، زنان و سالخوردگان در سکوت مرگبار رسانه‌ای و دیپلماتیک، به دلیل سوء تغذیه از دنیا می‌روند.

    داروخانه ها از دارو خالی است و صاحبان داروخانه‌های می‌گویند که دو ماه قبل بیش از 20 میلیون روپیه [معادل 260 میلیون تومان] را به حساب دولت واریز کرده اند تا داروهایشان را از شهرهای دیگر با وسائط نقلیه ای مانند بالگرد و غیره به پاراچنار منتقل کنند اما دولت پول را گرفته و دارو تحویل نداده است درحالی که در کشورهای دیگر دولت رأسا کار امداد رسانی به چنین مناطقی را به عهده می گیرد ولی در اینجا در برابر پول نیز کمکی به شیعیان رسانده نمی شود.
    روزی نمی گذرد که طالبان ها و یزیدیان با محاصره خودروی شیعیان، آنها را با اذیت و آزار فراوان به قتل نرسانند. این افراد، ابتدا شیعیان را مثله کرده، سپس مظلومانه سر آنها را از بدن جدا می کنند.
    جنایت کاران، مردان را برهنه کرده و از آثار زنجیر و سرخی سینه و یا از نماز خواندن آنها، پی به شیعه بودن آنها برده و آنها را به بدترین نحو ممکن به شهادت می رسانند.

    "لایق حسین" شیعه مظلوم شانزده ساله پاراچناری از این دسته افراد بود که چندی پیش توسط سه نوجوان یزیدی مسلک، ابتدا بینی و گوش ها و لب هایش و سپس دست ها و پاهایش با قمه بریده شده، آنگاه همانند سرور و سالارش حسین(ع) سر از بدنش جدا گردید.

    در این میان آیت الله صافی گلپایگانی با محکوم کردن جنایت‌های انجام شده در فلسطین و غزه، پاراچنار را مظلوم‌تر از غزه دانست و افزود: محاصره پاراچنار بدتر از غزه است و در آنجا ابتدا دست شیعیان، بعد پا و سرشان را می‌برند و این همه جنایت انجام می‌دهند و از هیچ کس صدایی بلند نمی‌شود؛ این چه دنیا و چه جامعه بین‌الملل و چه قانونی است؟



  • کلمات کلیدی : مسائل روز، سیاسی
  • نوشته شده در  دوشنبه 87/10/16ساعت  10:25 عصر  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

    در راستای ایام عاشورا هستیم ، مطمئنا دسته های عزادری و سوگواری در هر محله ای بر پا خواهد بود ولی ....
    الانه یکی از ایرادهایی که سنی ها به ما شیعیان می گیرند، طرز عزاداری کردن ماست . و متاسفانه رسانه های عربی و غربی شیعیان ایران را در ایام عاشورا طوری نشان می دهندکه انگار درندگانی هستیم که جز خشونت با چیز دیگری ارضا نمی شویم مگر با ریختن خون از بدن مردم !
    با اینکه شیعیان هند وپاکستان ، این گونه عزاداری ها را با شدت بیشتری انجام می دهند ولی رسانه های تبلیغاتی به ویژه تلویزیون و ماهواره ، فقط شیعیان ایران را زیر ذره بین قرارا می دهند .
    من در عجبم ، چرا رسانه های غربی، تبلیغات نماز جمعه تهران را که بیش از دو میلیون مسلمان در ان شرکت می کنند را پخش نمی کنند؟
    چرا رسانه های غربی آن خشوع و خضوع میلیون ها مسلمان که در دعای کمیل شبهای جمعه در ایران برگزارد می شود را پخش نمی کنند؟
    چرا فقط به نقل مراسم عاشورا اهمیت می دهند و انگشت می گذارند روی قمه زدن مقداری انگشت شمار؟
    حق این است که بگویم این عده از شیعیان که این کارها را انجام می دهند ، عملشان ربطی به دین ندارد ، این اعمال چیزی جز عادت و طغیان عاطفه شان نیست!
    خود ما شیعیان به عقلهایمان رجوع کنیم ، اصلا چه معنا دارد انسان نیمه برهنه شود و شمشیری بردارد و در یک حرکت جنون امیز و با فریاد حسین! حسین! محکم به سر و صورتش بزند و خودش را خونی کند .
    بیشتر از این تعجب می کنم که ، همین آقایان وقتی به حال خودشان بر میگردند، به جای اینکه کاملا ناراحت و اندوهناک باشند . آنها را در حال خنده و خوردن میوه و شربت می بینی و خوش می گذرانند و مثل اینکه با تمام شدن دسته عزاداری ، همه چیز تمام می شود!
    درسته ! این کار جاهلان و عقب افتادگان شیعه است ولی به هر حال این را برای اظهار عشق و علاقه شان به امام حسین علیه السلام می پندارند.
    روزی یکی از اینان را دیدم که با افتخار به من می گفت :" من غذایی برای حضرت عباس درست کردم و در طول این مدت حتی کفشهایم را از پایم در نیاوردم ، گفتم پس نمازت را چطور خواندی ؟ و چطور وضو گرفتی ؟ اصلا به حرفم اعتنایی نکرد " چرا ؟ چون معتقد بود اجرش را از حضرت عباس می گیرد .
    این کوردلان امی و کوته فکر هنوز فلسفه قیام امام حسین علیه السلام را نمیدانند، نمی دانند که حضرت برای بر پا داشتن اسلام و از بین نرفتن همین احکام بود که قیام کرد.



  • کلمات کلیدی : مذهب، مسائل روز، سیاسی
  • نوشته شده در  شنبه 87/10/14ساعت  7:16 عصر  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

       

    الله اکبر، الله اکبر، لا اله الا الله، الله اکبر
    اشتباه نکیند، این صدای مسلمانان جهان نیست که تکبیر میگویند، این صدای مردمانی ست که 60 سال زیر چکمه های غاصبان له میشود و ما هیچ کاری نکرده ایم...
    این صدای مردمی است که جنازه های عزیزانشان را بر روی دستشان گرفته اند و به سوی قبرستان ها و بیمارستانها روانه هستند.
    ما چه کرده ایم؟!
    وقتی می بینید که این مردم، عزیزانشان را مانند تکه ای گوشت روی دست گرفته اند و بر سر و صورت خود میزنند چه حسی به شما دست میدهد؟!
    خاک بر سر این عرب های بی غیرت کنند که هر روز دست در کاسه اسرائیل و آمریکا و هم مسلکهایشان می برند، مگر اینان از شما نیستند که فریاد کمک خواهی سر میدهند؟! مگر هم زبان شما نیستند؟!
    فقط کارمان این شده که این خبرها را تیتر اولین اخبارمان کنیم، چکار کردیم؟! چقدر به خودمان جنبیدیم؟!
    این ها همان هم جنسانمان هستند که زیر چکمه های این خوک صفتان له میشوند، خوک هایی که جز شهوت، و امیال دنیوی چیزی برایشان مهم نیست...
    هم اینان خوک صفت هستند و هم آنانی که در برابر این جنایت سکوت میکنند!!!
    وای که چقدر حالم بهم می خورد از فریاد زدن حقوق بشررررررررررر، کدام حقوق؟؟؟ کدام حق؟؟؟ اصلا شما حق را می شناسید؟؟؟
    حقی که به اسرائیل تعلق گیرد معلوم است که شناختنی ست، او حق دارد، بله او حق دارد در مقابل سرزمینی که مال خودشان نیست دانه دانه فرزندان این سرزمین را برچیند... و بگویند از حق خود دفاع میکند!!!!
    ای ملت عرب، خوشا به غیرتتان، خوشا به غیرتتان که عرب معروف به با غیرتی ست!!!!!



  • کلمات کلیدی : مسائل روز، سیاسی
  • نوشته شده در  یکشنبه 87/10/8ساعت  6:36 عصر  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

       1   2      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کفر نعمت از کفت بیرون کند
    ولع سیاسیون
    رهبر چگونه باشد خوب است؟
    سکوت جمهوری اسلامی جهت دار است
    زخمی تر از مسیح!
    منتظری تیر در کمان بود
    و باز هم
    از امروز تا دیروز
    غدیر راست بود یا دروغ؟
    سهم ما در نسل کشی صعده
    موسوینگ، سبزینگ، فیلترینگ
    از همون بچگی مخم کار میکرد
    دزدان عمامه به سر
    نذورات برای نیمه شعبان
    [عناوین آرشیوشده]
     
     
    \ >
     
    \