دیروز یکی از دوستانم را دیدم، شروع کرد به تعریف کردن از مهمانی که دیشب به خانه شان آمده بود.
اینطوری شروع کردکه، شوهر خاله ام با زنش و یک دانه فرزندی که خدا بعد از چندین سال به او داده بود مهمانمان شده بودند، از تهران می امدند، شب را پیش ما ماندند، خیلی برایمان عجیب بود که این موقع از سال برای چه به قم آمدند! فردا صبح که شد، از من خواست که به دفتر مرجع تقلیدش برویم تا خمس اموالش را بدهد، ان هم بعد از پنجاه سال عمری که خدا به او داده بود خیلی برایم عجیب بود که تازه به فکر خمس دادن اموالش افتاده، از او سوال کردم و علتش را پرسیدم، اینطور جوابم را داد، من امسال اگر خدا بخواهد راهی زیارت خانه خدا هستم، گفتم قبل از رفتن اموالم را پاک کنم!
دهانم از تعجب باز ماند، توی دلم گفتم خدا رو شکر که حج واجب است، وگرنه همین دو سه نفری هم خمس اموالشان را بدهند جای شکر دارد.
هر چه به دفتر مرجع مورد نظر رسیدیم، شروع کرد به شمردن اموالی که داشت ،در آخر جمعی که زدن این بود، صد و سی میلیون تومان پول ناقابل که خمس اموالش می شد! توجه کنید فقط صدو سی میلیون تومان، ریال نه هااا، تومان!
اگر این بنده خدا هر سال خمس مالش را می داد که اینقدر نمیشد که حالا وقتی می خواست پول را پرداخت کند دلش نیاید!
جالب اینجا بود که همسر این اقا که خاله بنده بشود، مدام غر می زد که برای چی ما باید این پول را بدهیم، این پول مال خومان است! حالا بیا و حالیش کن که این پول مال تو نیست، این پول سهم امام غائب ما است که در غیابش باید به اهلش سپرده شود .
این ها را از دهان دوستم شنیدم و افسوس می خوردم، که چرا دین ما اینقدر پیش چشممان کمرنگ شده!
یکی از فلسفه های روزه گرفتن اینه که ، نخوردن ما رو به یاد گرسنگان بیاندازه ولی آیا واقعا اینطوره؟! اینکه وقتی ماه رمضون میشه مدام توی تلویزیون بحث تغذیه راه میاندازن که فلان چیز رو در این ماه نوش جان کنید تا احساس گرسنگی و تشنگی نکنید!
میدونید مشکل کجاست؟ مشکل اینجاست که ما خیلی چیزها رو یا فراموش کردیم ویا اینقدر برامون عادی شده که دیگه برامون مهم نیست...
برامون مهم نیست که الان شیعیان عربستان تو چه وضعیتی هستند،شیعیان پاکستان، وضعیت مسلمانان هند، مسلمانان غزه، مردم افغانستان و عراق،مسلمانان اتیوپی ، سومالی، سودان و آفریقای سیاه ... و هزاران مردم مظلوم در گوشه کنار دنیا هستند که زندگی یا مرگ برایشان فرقی ندارد و ما خیلی راحت اینجا نشسته ایم و مثلا ادای روزه داران را در می آوریم! که چه؟! پوستین مسلمانی را روی سرمان کشیدیم و برای دیگران دایه ی داغتر از مادر شده ایم! واقعا جای خجالت دارد حداقل هیچ کاری که از دستمان بر نمی آید اینقدر میتوانیم بگویم که آری، برایمان مهم است، نمیتوانیم؟
سرمان کرده ایم به یک طرف و فقط یک چیز را می بینیم و بس ...
شکر خدا صدا و سیما هم در این ماه اصلا کم نذاشت!!! ماه رمضان به صرف چند خط قرآن خواندن و صدقه دادن و مهمانی دادن نیست...
دوستی می گفت این چه مهمانی خداست که باید در آن گرسنگی بکشیم! فقط شنیدن همین جمله برایمان کافیست که خیلی چیزها برایمان روشن شود، البته اگر باوضعیت موجود دیگر جای فکر و تعقلی برایمان باقی مانده باشد
وه که چه کوته بود عمر آن ملکه اسلام . پس از رحلت پیامبر اکرم (ص ) چه غوغاها پیش آمد؟ و چه حق کشى ها روى نمود؟ چه مى گویم ؟ هنوز على (ع ) و عده اى از جوانان هاشمى و نزدیکان و یاوران پیامبر مشغول غسل و کفن و دفن پیغمبر بودند که در زیر سایبانى که به نام سقیفه بنى ساعده معروف بود و پشت مسجد بود، عده اى گرد آمدند و نقشه خود را در گرفتن بیعت از مردم و سوار شدن بر مرکب خلافت عملى کردند و سخنان پیامبر اکرم را درباره وصایت على ناشنیده گرفتند و حرمت پیامبرى که در مدت 23 سال رنجهاى بسیار کشید و در تربیت امت مسلمان لحظه اى از کوشش دریغ نکرد و در رعایت جانب کتاب خدا و اهل بیتش سفارشها کرد، نادیده گرفتند.
حضرت على (ع ) پس از رحلت پیامبر (ص ) در خانه نشست تا قرآن را جمع کنند. امّا بازیگران صحنه سقیفه آن حضرت را آرام نگذاشتند و کم کم در صدد بیعت گرفتن از آن حضرت بر آمدند.
چنانکه تاریخ نویسان نوشته اند: عمر لعنة الله علیه با بسیارى از کسان خود به خانه على (ع ) آمد. فاطمه علیهاالسلام هم پشت در آمد. عمر لعنة الله علیه گفت : سوگند به خدایى که جانم در قبضه قدرت اوست ، اگر براى بیعت با خلیفه از خانه خارج نشوید خانه را بر سر شما خراب مى کنم و آتش مى زنم .
بارى ، پس از گفت و گوى بسیار آتش افروختند تا در خانه على (ع ) نیم سوخته شد. سپس در را شکستند و بند بر گردن على (ع ) انداختند و آن حضرت را به مسجد بردند. گفته اند مردى بى شرم و سخت دل به نام قنفذ این ماءموریت دردآور و بهتر بگوییم شرم آور را انجام داد.
و نیز مورخان گفته اند: بر اثر ضربتى که قنفذ بر بازوى حضرت زهرا زد و فشارى که به در وارد کرد، کودکى که در رحم دخت رسول خدا (ص) و زوجه على (ع ) بود سقط شد و سرانجام ، زهراى اطهر بر اثر همین مصائب و دورى از پدر مهربان گرانقدرش رسول مکرم (ص) چشم از جهان فرو بست .
این چنین نوگل باغ رسالت پرپر شد.
سیاهکاریهاى ستمگران را، تاریخ همیشه به یاد داشته و خواهد داشت.
پینوشت..................................................................
نمی گذارم شهادت حضرت زهرا مانند غدیر انکار شود...
بسیاری از موسسات فرهنگی تأثیر گذار در آمریکا و روشنفکران این جامعه می کوشند، شک و شبهات درباره قرآن را گسترش دهند. این تهاجم تبلیغاتی زمینه را برای بسیاری از روزنامه ها و مجلات آمریکایی و غربی و بسیاری از کشیشان صهیونیست زده جهت حمله به دین اسلام فراهم کرد. آنان دین اسلام را سرچشمه شرارتی معرفی کرده اند که آبشخور "تروریستها"ست!
کانالهای تلویزیونی، مجلات و جراید آمریکایی نیز به دادگاه محاکمه قرآن کریم و حمله علیه آن تبدیل شده اند. آنان تهاجم پلیدی را نیز علیه پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم آغاز کرده اند و در مصاحبه هایشان به راحتی به ساحت پیامبر اسلام توهین و دین اسلام را دین شر می نامند.
آنچه که من این مقدار به آنها اشاره کردم به این سبب بود که اعتقادات و توطئه های جهنمی و تروریستی استکبار جهانی که بر ضد اسلام و مسلمانان شدت یافته است، برایمان کمی مشخص گردد و این جنایتها و ترورها و مطالع غرب که دست به کشتار و غارت و چپاول ملتهای ستمدیده می زند بر همگان آشکار و رسوا شود. آنان شیطان را خدای خود قرار داده و بر اساس نامهای که در کتابهای دینی شان آمده، او را می پرستند.
آنان گاهی این خدا را گاهی یهوه، گاهی خدای "اسرائیل" می نامند. انان همین خدا را نیز گاهی سست می خوانند و می گویند که این خدا اعتماد به نفس ندارد. این خدای آنان بر اساس هواهای نفسانی و شرورانه آنان رفتار میکند. این خدا به شرارت دست می زند. گاه نیز او را با خداوندگان دیگر شریک می دانند و هر از چند گاهی نیز او را به صورت آواره ای ترسیم می کنند که در چادر سکونت دارد و پیشاپیش ملت "اسرائیل" حرکت میکند.
شیطان پرستان گاهی نیز خدای خود را نادان معرفی می کنند که از کاری که میکند، آگاهی ندارد و از ان پشیمان می شود همان گونه که در کتاب آنان آمده است که "پروردگار متوجه شد و از شرارت پشیمان گشت"!
آنان از کدام خدا سخن می گویند؟! این خدا همان شیطان ملعونی است که غرایز جنون آمیز آنان را تحریک کرده است. به همین جهت از پستی و پلیدی تمجید کرده و فضیلت و نیکی را از خود رانده و از آن متنفر شده اند. آنان موازین اخلاقی را تغییر داده اند که دراین حال دروغگویی و فریبکاری از ویژگیهای متناسب با سیاست جهانی شده که صهوینیستهای یهودی و مسیحی رهبری ان را به دست گرفته اند . اصطلاح مبارزه با تروریسم هم از همین سنخ است، حقیقت آن است که همان کسانی که اندیشه مبارزه با تروریسم را ترویج می کنند، خودشان رژیمهای تروریستی را در سرزمینهای ملتهای صلح جو پدید آورده اند و نابودی و کشتارهایی که در حق سرخپوستان آمریکا انجام شد و قتل و کشتار و جنایتهایی که در حق ملت فلسطین روا داشته می شود و این ملت از سرزمینش اخراج شده، بهترین دلیل برای این مدعاست.
سوءاستفاده از نکوهش تروریسم از سلاحهای دروه معاصر است که صهیونیستها در طرحهای پلید و توطئه های خود از آن برای مبارزه ضد اسلام و جنگ علیه آن بهره می گیرند. اینها همه منطق ترروریسم امریکایی است که صهیونیستهای پلید و مسیحیان منحرف و "صهوینست شده" هدایت ان را به دست گرفته اند.
14 قرن است که ما مسلمانان در خوابیم، سرگردان و سراسیمه هستیم و افکار و اندیشه های ما را زینت ها دنیوی به خود مشغول کرده ، ولی از آن طرف می بینیم که دشمنان ما از نظر علمی و تکنولوژی پیوسته پیشرفت می کنند.
ما را استثمار می کنند و خون ما را می ریزند ، ثروت های ما را غارت می کنند و وقتی می گوییم چرا ؟ می گویند شما عقب افتاده اید، ما باید شما را متمدن سازیم شما حیوانات درنده ای هستید که باید رام شوید!!!!
زبان درازی انان همه به خاطر این است که آنها به دستوراتی که اسلام داده بود عمل کردند ولی ما بسیاری از اوامر الهی را رها کردیم .
بیشتر از این توضیح نمی دهم چرا که کسی که اهل اندیشه باشد، فقط اشاره کافی است .
ولی امروز ما از خواب بیدار شدیم ، ولی چه بیداری! شروع کردیم به کف زدن و فریاد وحدت سر دادن و فکر کردیم که فقط با چند کنفرانس یا چند تا شعار، می توانیم امت را به سوی وحدت دعوت کنیم .
من از روزی که به دنیا امدم، به گوشم واژه وحدت را می شنوم، ولی الان که چند دهی از عمرم می گذرد ، هیچ ترسیم و خیالی هم از وحدت در ذهنم نمی بینم.
حال فرض کنیم وحدت هم پیدا شود ، با این فقر و بی سوادی چکار کنیم؟ اگر بخواهیم با این وحدتمان استعمار گران را نابود کنیم در حالیکه خودمان از آنها سلاح هایی می خریم که برای نابود ساختن مسلمانان و فرزندان ملتهای اسلامی مورد استفاده قرار میگیرد ، چگونه می توانیم وحدت داشته باشیم.
بگذار بگویم و بنالم از سرنوشت مسلمانان در افغانستان که خداوند بر آنها منت نهاد و بر کفار پیروزشان کرد ولی دوباره به جان هم افتادند و زنان و کودکان را به قتل رساندند و همه جنایت ها توسط دست نشاندگان کفار انجام گرفت.
بگذار برای شما از سرنوشت مسلمانان در یوگسلاوی (بوسنی) بگویم که نیروهای کفر به آنان هجوم کردند و در پی نابودی کاملشان از اروپای شرقی بر آ مدند .
بگذار از وضعیت مسلمانان هند ناله کنم که الان شاهد آن هستیم که چگونه نوامیسشان مورد هتک و مورد هجوم قرار می گرفت تا جایی که برخی زنان علویه مسلمان مانند حیوانات در بازارها به فروش می رسند .
بگذار بگویم و بنالم از وضعیت شیعیان پاکستان که زیر چکمه های وهابیون و کفار له میشنوند و هیچ کس یه دادشان نمیرسد
از مسلمانان اتیوپی ، سومالی، سودان و آفریقای سیاه چه بگویم که روزانه هزاران نفر از گرسنگی می میرند در حالی که گربه ها و سگ های اروپایی بهترین و لذیذترین غذاها را تناول می کنند !! کرامت مسلمین زیر پا له می شود و لگد مال میگردد در حالی که گروه های دفاع از حیوانات ، مانند قارچ می رویند .
این مطلب درست است که در وحدت قدرت هم شرط است ، ولی باید در نظر داشته باشیم که باید هر یک از عناصرش قدرت داشته باشند و اگر تمام عناصرش ضعیف و بیمار باشند، وحدتشان جز مرض و بدبختی نتیجه ای نخواهد داشت.
حال باتوجه به این موضوع چگونه کسی به سوی وحدت روی آورد در حالی که گرسنگی و بیماری مشغولش کرده .
سلام و درود خداوند به مولا علی علیه السلام که می فرماید :" نزدیک است که فقر ، به کفر بیانجامد و اگر فقر مردی بود او را به قتل می رساند."
پینوشت................
واقعا در هفته ی وحدت ، چه چیزی را میخواهیم اثبات کنیم؟!
در راستای ایام عاشورا هستیم ، مطمئنا دسته های عزادری و سوگواری در هر محله ای بر پا خواهد بود ولی ....
الانه یکی از ایرادهایی که سنی ها به ما شیعیان می گیرند، طرز عزاداری کردن ماست . و متاسفانه رسانه های عربی و غربی شیعیان ایران را در ایام عاشورا طوری نشان می دهندکه انگار درندگانی هستیم که جز خشونت با چیز دیگری ارضا نمی شویم مگر با ریختن خون از بدن مردم !
با اینکه شیعیان هند وپاکستان ، این گونه عزاداری ها را با شدت بیشتری انجام می دهند ولی رسانه های تبلیغاتی به ویژه تلویزیون و ماهواره ، فقط شیعیان ایران را زیر ذره بین قرارا می دهند .
من در عجبم ، چرا رسانه های غربی، تبلیغات نماز جمعه تهران را که بیش از دو میلیون مسلمان در ان شرکت می کنند را پخش نمی کنند؟
چرا رسانه های غربی آن خشوع و خضوع میلیون ها مسلمان که در دعای کمیل شبهای جمعه در ایران برگزارد می شود را پخش نمی کنند؟
چرا فقط به نقل مراسم عاشورا اهمیت می دهند و انگشت می گذارند روی قمه زدن مقداری انگشت شمار؟
حق این است که بگویم این عده از شیعیان که این کارها را انجام می دهند ، عملشان ربطی به دین ندارد ، این اعمال چیزی جز عادت و طغیان عاطفه شان نیست!
خود ما شیعیان به عقلهایمان رجوع کنیم ، اصلا چه معنا دارد انسان نیمه برهنه شود و شمشیری بردارد و در یک حرکت جنون امیز و با فریاد حسین! حسین! محکم به سر و صورتش بزند و خودش را خونی کند .
بیشتر از این تعجب می کنم که ، همین آقایان وقتی به حال خودشان بر میگردند، به جای اینکه کاملا ناراحت و اندوهناک باشند . آنها را در حال خنده و خوردن میوه و شربت می بینی و خوش می گذرانند و مثل اینکه با تمام شدن دسته عزاداری ، همه چیز تمام می شود!
درسته ! این کار جاهلان و عقب افتادگان شیعه است ولی به هر حال این را برای اظهار عشق و علاقه شان به امام حسین علیه السلام می پندارند.
روزی یکی از اینان را دیدم که با افتخار به من می گفت :" من غذایی برای حضرت عباس درست کردم و در طول این مدت حتی کفشهایم را از پایم در نیاوردم ، گفتم پس نمازت را چطور خواندی ؟ و چطور وضو گرفتی ؟ اصلا به حرفم اعتنایی نکرد " چرا ؟ چون معتقد بود اجرش را از حضرت عباس می گیرد .
این کوردلان امی و کوته فکر هنوز فلسفه قیام امام حسین علیه السلام را نمیدانند، نمی دانند که حضرت برای بر پا داشتن اسلام و از بین نرفتن همین احکام بود که قیام کرد.
به نظر شما این عاقلانه است که پادشاهان خلیج و افرادی که پولشان از پارو بالا میرود با فقیران و بیچارگان وحدت کنند؟! چرا نشود ؟ ! آنها در شهادتین با هم اتحاد دارند ولی فقط در لفظ ! حتی نماز و روزه و زکات و حج نیز از حرف تجاوز نمی کند . بخاطر همین است که خطیب جمعه شان خیلی راحت فریاد میزند. ای مردم خدای ما یکی، پیامبر ما یکی، قبله ما یکی است پس مسلمانان وحدت داشته باشید!! و چطور راحت است که شعار دهیم " نه شیعه ، نه سنی، وحدت اسلامی" ولی مثل اینکه فراموش کرده اند چه چیزی گفته اند :
اخیران نظریه ایک ارائه شداده اند و گفته اند : نباید احادیثی را که درباره تاریخ یاد شده مطرح کنیم به خاطر این حساسیت برخی از مسلمانان را بر می انگیزاند !! و می گویند هیچ اختلافی بین شیعه و سنی نیست جز در فروع دین. مانند اختلاف مذاهب سنی . به واقع انان شرم نمی کنند ، که به خاطر وحدتی دروغین از امامت که اصلی از اصول دین است دست برداشته اند و می گویند ما فقط در فروع دین با هم اختلاف داریم مشخص است که با این دیدگاه وضعیتمان چه می شود ، مغزهایمان خشک می شود و برای رسیدن به حق باز می ایستد ، فقط بخاطر اینکه با هم باشیم و جلوی دشمن مشترک بایستیم ، اینان فراموش کرده اند که دشمن ما حتی در درون خودمان جای گرفته دین خودمان است .
تعجب می کنم وقتی با آنان درباره مارکس و لنین بحث کنید ، خوشحال می شوند و تو را روشنفکر خطاب می کنند ولی وقتی نام ابا الحسن و امامان و فرزندان پاکش را بیاوری تو را متهم می کنند . که توهین به خلفای راشدین کردی و از همه شگفت اور اینکه وقتی با دلیل و برهان حقیقت شیعه را به انان می فهمانی فورا شعار وحدت اسلامی را سر میدهند و تو را متهم می کنند که در پی جدا سازی مسلمین هستی .
ولی خطر بزرگتر این است که مردم را از تحقیق منع میکنیم ، که چی ؟ برای اینکه وحدت می خواهیم ! پس در این باره حرف نزنیم تا اهل سنت ، هرگز به حقیقت شیعه پی نبرند !! و هم چنین این کار را خلفای راشدین انجام دادند ، چون مردم را از نقل حدیث پیامبر منع کردند ، به خاطر همین حقیقت عید غدیر از بیشتر مسلمانان پنهان شد و نفهمیدند که در آن چه چیزی گذشت .
و به خاطر همین است که یهود و نصاری آنان را سرزنش کردند و می گویند اگر آیه " الیوم اکملت لکم دینکم .." درباره ما نازل شده بود . ان روز را ما عید میگرفتیم و حتی یک نفر هم در ان با هم اختلاف نداشتیم .
خواب اول، اعتنایی نکرد، خواب دوم، اعتنایی نکرد، خواب سوم، نه، واقعا دستوری است که باید انجام دهم.
ابراهیم پسرت را ذبح کن در راه خدا.
اسماعیل برای ذبح آماده میشود و ابراهیم چاقو بر زیر گردن دردانه اش می گذارد، نمی بُرد...
ابراهیم پیروز شد، پیروز شد در امتحان خداوند، دل کندن از خواسته های دنیایی برای رضای خدا...
وامروز حجاج ما برای زنده نگاه داشتن فلسفه قربانی ابراهیم، در راه خداوند قربانی می دهند...
آری ، ما هم قربانی می دهیم، اما چه نوع قربانی؟!
قربانی کردن یکدیگر، قربانی کردن یکدیگر برای بدست آوردن اندکی ثروت بیشتر، برای اینکه گمان می کنیم ثروت بیشتر یعنی عزت بیشتر. برای چشم هم چشمی های بی جا که چقدر بخاطرش کینه بین خانوداه ها بوجود آمده و می آید.
عید قربان شد، بیایید قربانی کنیم تمام آنچه که باعث قربانی یکدیگر می شود، قربانی کنیم خواسته ها و هوس های بی جای خود را، قربانی کنیم و نیت مان هم فقط رضای خدواند متعال باشد.
با این شرایط عید قربان بر همگی شما مبارک...
زکریابن آدم علیه السلام میگوید: در محضر حضرت رضا علیه السلام نشسته بودم، ناگاه حضرت جواد علیه السلام فرزند برومند آن حضرت را به حضورش آوردند، او در آن وقت کمتر از چهار سال داشت، وقتی که واردشد، دستش را بر زمین زد و سرش را به طرف آسمان بلند نمود، و مدت طولانی در فکر فرو رفت.
امام رضا علیه السلام به فرزندش فرمود:" قربانت گردم، چرا این گونه در فکر غم گونه، فرو رفته ای؟!"
حضرت جواد علیه السلام در پاسخ گفت:" به خاطر آن مصیبتهایی که بر مادرم زهرا سلام الله علیها وارد شد، سوگند به خدا آن دو نفر را از قبر بیرون می آورم، سپس با آتش، انها را می سوزانم و بعد خاکسترشان را به سوی دریا پراکنده میسازم."
امام رضا علیه السلام فرزندش را در آغوش گرفت و دلداری داد، و بین دو چشمش را بوسید و فرمود:" پدر و مادرم به فدایت، تو شایسته این امر (امامت) هستی".
وقتی امام رضا علیه السلام به شهادت رسید، امام جواد علیه السلام به مسجد رسول الله آمد و بر فراز منبر رفت و چنین فرمود: "من محمد فرزند علی بین موسی الرضایم.
من جوادم:
من کسی هستم که به نسبهای همه مردم – از آمده و نیامده- آگاه است. من کسی هستم که به ظواهر و بواطن شما عالم است و به حال و آینده ی شما.
علمی که پیش از آفرینش به ما داده شده است و پس از فنای آسمانها و زمین ها نیز باقی خواهد بود و اگر نبود حاکمیت اهل بطلان و حکومت گمراهان و حکمیت اهل تردید، چیزهایی را به شما می گفتم که اولین و آخرین انسانها در شگفتی و حیرت بمانند."
سپس دست مبارک بر دهانش گذاشت و به خود گفت:" سکوت کن ای محمد! هم چنان که پدران تو پیش از این سکوت کرده اند."
پینوشت...............................................
همیشه سعی کردم وقتی میخواهم درباره معصومی مطلبی بنویسم، ناشنیدنی ها را بیان کنم، که امروز چشمم به این دو روایت افتاد، آن کس که اهل اندیشه باشد تمام درد و رنج های این خاندان را در همین دو روایت پنج خطی که از زبان امام هفت ساله مان بیان شده می بینید. (اگر حالتان گرفته شدو دلتان شکست، من زمین گیر را نیز فراموش نکنید)
همیشه از یکدیگر می پرسیم چرا همه ممالک اسلامی جزء ممالک عقب
افتاده اند؟چه شده که در میان همه ممالک عربی مملکت سعودی از جهت علوم و آثار تمدن عقب افتاده است؟ وقتی که می بینیم مملکت سعودی از همه ممالک عربی زودتر مستقل شده، و زوار و سیاح فراوانی وارد آن می شوند در عقب ماندگی آن بیشتر تعجب می کنیم.
موقعیکه صحبت زائرین بیت الله را درباره جمعیت های گرسنه و برهنه این مملکت می شنویم وحشت می کنیم . زیرا گرسنگان قدم به قدم انسان را تعقیب می کند که پاره نان و یا سبزیجات و پوست میوه ای به دست آورند. ما اینگونه مطالب را نمی پذیریم.
چرا بپذیریم ؟ مگر دریای نفتی که از جای جای این کشور جاریست ناگهان خشک شده ؟!
آن ثروت سرشاری که از زائرین مکه و مدینه به دست می آید کجا می رود ؟!
نویسندگان و روزنامه نگاران آنان به جای اینکه وضع رقت آور خود را که میلیون ها جمعیت را در بوته نادانی و مرض و گرسنگی، آنان را به تنگ آورده و پوست آنان را سرما و گرما خورده است به نوائی برسانند و به جای اینکه از دلارهای طلای سیاه (نفت) بپرسند، کاخهای آسمان خراششان در میان کوخهای بیابانی ملت همانند کاخهای غربیان خود نمائی می کند. و به جای این که این مطالب و مشکلات را در مجلاتشان چاپ کنند می نویسند اختلاف ما بین شیعیان فقط در اصول دین است و همین اختلاف ریشه سایر اختلافات است.
اینان تا کی میخواهند در خواب خرگوشی به سر ببرند؟! تا کی میخواهند اصل مطلب را رها کنند و حاشیه را بچسبند؟! تا کی میخواهند سبیلشان را با روغن سگ های غربی چرب کنند؟! بس است دیگر، بیدار شوید، و به جای پارس کردن برای غربی ها کمی به وضعیت کشور خودتان برسید.
پینوشت............................................
حقیقت است ولی مثل همیشه تلخ!!!
حج+فقر+عربستان+متعصب+جامعه